18 May 2008

روشنگری: حقوق بشر, و پرچم مشترک ناقضان متقلب حقوق بشر


متقلب* کسی است که بخشی از نقض حقوق انسانی را بنا به ملاحظات يا تفکر سياسی در سايه بگذارد و بخشی ديگر را بر سر نيزه زند و از آن استفاده ابزاری کند. اين نوع تلقی از حقوق بشر "پرچم مبارزه با نظام" نيست, پرچم مشترک همين "نظام" با همه ناقضان حقوق بشر در مباره عليه جامعيت ميثاق های حقوق بشر است.
حقوق بشر, و پرچم مشترک ناقضان متقلب حقوق بشر

روشنگری
http://www.roshangari.net/as/ds.cgi?art=20080516232434.html


پذيرش اصل احترام به حقوق انسان ها در حوزه نظر و نه رعايت حقوق بشر در حوزه حقوق جزايی و مدنی, يعنی در حيطه راهکارهای اجرايی در رژيم جمهوری اسلامی امکان پذير نيست. اين رژيم تا هست, نماد زنده و تجسم عينی توحش قرون وسطايی مبتنی بر مذهب است که در آن از تنها چيزی که خبری نيست, بشر و حقوق آن است.

در حوزه نظری کافيست به ولايت مطلقه فقيه اشاره کرد که سلب خشن و جبارانه اصل حاکميت انسان بر سرنوشت خويش است که ستون بنيادی حقوق بشر را تشکيل می دهد. نظامی که بر پايه ولايت مطلقه فقيه يعنی صغارت ملت بنا شده است, طبيعی است که بدون درآوردن چشم و بريدن دست و پا, بدون سنگسار و اعدام و سازماندهی حملات پی در پی به حقوق مدنی مردم تحت عناوين مختلفی نظير "ارتقای امنيت اجتماعی", "ارتقای سلامت اخلاقی" و ... نمی تواند بر سر پا بماند, و بويژه نمی تواند از حاکميت انحصاری روحانيون دفاع کند. نظام جمهوری اسلامی با هر دولتی و هر شعاری, چه مکتبی, چه سازندگی, چه اصلاحات, چه مهرورزی, دشمن اصلاح ناپذير حقوق پايه ای و بنيادی بشر است و با آن تضادی بنيادی دارد, تضادی که حل آن فقط با برافتادن کليت اين رژيم ممکن تسن شرايط برطرف شدن آن فراهم شود.

به اين نکته تنها مخالفان جمهوری اسلامی نيست که از موضع خود اشاره می کنند. مجريان و کارگزارانش نيز به زبان خود به اين امر معترف اند. از جمله اين کارگزاران "محمد جواد لاريجانی" دبير ستاد حقوق بشر قوه قضاييه است که روز جمعه 27 ارديبهشت در گفتگو با ايسنا خيلی صريح و روشن مغايرت حقوق بشر با قوانين مورد حمايت رژيم جمهوری اسلامی را مورد تاکيد قرار داده و از وحشی ترين اعمال مانند سنگسار دفاع کرده است.

او مجموعه حقوق بشر را از موضع رژيم به يک مجموعه 80 درصدی و يک مجموعه 20 درصدی تقسيم می کند و می گويد:"مجموعه‌ى عظيمى از اشكالات كه در حقوق بشر مطرح بود در بيش از سه هزار صفحه بود كه پاسخ حقوقى داديم كه بخشى از استراتژى ماست و كليدش آن است كه متون را امضا كرديم و 80 درصد با متون ما تضاد ندارد و 20 درصد قابل تغيير است."

در مورد آن بخشی که "تضاد دارد" و "قابل تغيير" است لاريجانی می گويد:"ما مبانى اول و دوم تئورى حقوق بشر بين‌المللى را كه در آن انسان را موجودى ويژه‌ى خلقت و گنج نهفته كه بايد شكوفا بشود مي‌داند، قبول داريم".."ما با چگونگى و راه سعادت جهت شكوفايى به عنوان مبناى سوم اين حقوق بشر مخالف هستيم."

اصلا لازم نيست آدم خود را به بيان لاريجانی برای يافتن "مبانی اول و دوم تئوری حقوق بشر بين المللی" که وی و رژيمش با آن ظاهرا مخالف نيست, به زحمت بياندازد. همان مخالفت با "چگونگى و راه سعادت جهت شكوفايى" انسان کافيست تا معلوم شود که اين ها از بنياد با حقوق بشر مخالفند. و از آن هم روشن تر نمونه مصداقی لاريجانی از مواردی است که گويا در حوزه همان هشتاد درصد قرار می گيرد. اين نمونه "سنگسار" است. لاريجانی می گويد:"رجم مخالف هيچ‌كدام از اسنادى كه ما امضا كرديم نيست؛ اشكالاتى كه مي‌گيرند اين است كه رجم مصداق شكنجه است؛ نه تنبيه."

ولی "رجم" يعنی همان "سنگسار" چگونه ممکن است "مخالف هيچ‌كدام از اسناد" حقوق بشر نباشد در حالی که کليه سازمان های حقوق بشر به صريح ترين شکل ممکن بارها مغايرت آن را با حقوق بشر مطرح کرده اند؟ لاريجانی با اشاره ناقص به برخی از استدلال های مخالفان سنگسار از جمله می گويد:"آن‌ها مي‌گويند ازدواج يك قرارداد است و براى فسخ قرارداد كسى را رجم نمي‌كنند كه اين تلقى ما نيست و تفسير آن‌هاست. ما تعهدات بين‌المللى را اگرچه با آن مشكل داريم، قبول داريم اما به اين معنا نيست كه تفسير آن‌ها را اجرا مي‌كنيم و اين بحث داخلى است."

به اين ترتيب وضع حقوق بشر در حوزه هايی که از نظر رژيم مغايريتی با قوانين اسلامی ندارد روشن می شود. زنان را سنگسار می کنند و می گويند اين که طرفداران حقوق بشر می گويند سنگسار يک مجازات وحشيانه و ضدبشری است "تلقی ما نيست" و "تفسير آنهاست". وقتی به کمک "تلقی ما" و "تفسير آنها" بتوان حقوق بشر را مثل لاشه گوسفند سلاخی کرد و هر جنايت آشکاری را توجيه کرد و آن را مغاير حقوق بشر هم ندانست, و با پروريی مدعی شد که "با متون ما تضاد ندارد" ديگر تکليف آن 20 درصدی که آشکارا می گويند که با اين متون تضاد دارد روشن است.

محمد جواد لاريجانی ( و راستش نه فقط او, بلکه هر حامی ديگر قوانين وحشيانه دوران عصر شترچرانی حاکم در رژيم اسلامی) هر وقت که در باره رابطه رژيم با ميثاق های جهانی حقوق بشر سخن می گويد, ناگزير به عنوان يک متقلب بی مقدار با چتنه خالی و دست رو شده و کارت های سوخته ظاهر می شود. چرا که از يک سو مجبور می شود هشتاد درصد حقوق بشر را در لفظ متضمن عدم تضاد حقوقی با متون اسلامی نداند و اين هشتاد درصد را به کمک "تلقی ما" و "تفسير آنها" به قتل برساند و در همين حال "چالش حقوقی" با 20 درصد باقی مانده را مطرح کند. جالب اين جاست که لاريجانی که مجازات وحشيانه سنگسار را که چنين متقلبانه تحت عنوان "تلقی" رژيم از ميثاق های حقوق بشر منطبق با حقوق بشر جا می زند, در عين حال مدعی می شود که "مدافعان حقوق بشر در داخل کشور متقلب هستند."

در حالی که متلقب آن کسی است که حقوق بشر را تکه تکه می کند و به بهانه های مختلف تحت عنوان "تلقی" و "تفسير" و غيره آن را نقض می کند. متقلب کسی است که جامعيت حقوق انسانی را قبول را ندارد و آن را به وسيله ای برای دادوستد سياسی, باج خواهی و خودفروشی تبديل می کند. متقلب کسی است که بخشی از نقض حقوق انسانی را بنا به ملاحظات يا تفکر سياسی اش در سايه بگذارد و بخشی ديگر را بر سر نيزه زند و از آن استفاده ابزاری کند. برخلاف ادعای لاريجانی اين نوع تلقی متقلبانه از حقوق بشر حتی اگر "پرچم مبارزه با نظام" باشد, تنها پرچم مبارزه با نظام در زمينه حقوق بشر نيست, بلکه دقيقا و از بيرون که نگاه کنيم, پرچم مشترک همين نظام با همه ناقضان حقوق بشر در مبارزه عليه جامعيت ميثاق های حقوق بشر است و لذا نه فقط تقلب برخی از آنها را که بيرون نظام ايستاده اند, که تقلب و رياکاری همه شان را و بويژه خود "نظام" را آفتابی می کند.

آن که به نام "تلقی" داخلی, سنگسار زنان وبريدن دست و پا را توجيه می کند, با آن که به نام "مبارزه با تروريسم" شکنجه زندانی از طريق فرو کردن سرش در آب تا مرز خفگی را مشروع می داند, هر دو ناقض حقوق بشرند و فرق زيادی با هم ندارند.

"گوانتانامو", "ابوغريب" "اوين" و "گوهردشت" اسناد گويای نقض حقوق بشر هستند. برای مقابله با نقض حقوق بشر در جهان و در ايران تلاش های وسيعی در سطحی گسترده لازم است. ولی يکی از مهم ترين آنها تا جايی که به ما ايرانيان مربوط می شود اين است که نگذاشت پرچم دفاع از حقوق بشر به عنوان ابزار جنگ سياسی به انحصار عوامل "حقوق بشری" وابسته به اردوی قدرت های سلطه گر جهانی از يک سو و يا موجوداتی از نوع لاريجانی در رژيم های منفور و بدنامی از نوع رژيم آخوندی درآيد.

*
متن کامل سخنان لاريجانی را در لينک زير در روشنگری بخوانيد:
http://www.roshangari.net/as/sitedata/20080516164901/20080516164901.html