26 September 2007

ناهید رکسان: «دیالوگ» درکلمبیا

وقتی این دروغ بزرگ در افکار عمومی غرب پذیرفته شد، غربی‌ها می‌توانند با آرامش خاطر با نوکران سنتی خود در ایران «ارتباط آزاد» بر قرار کرده، ملت ایران را هر چه بیشتر چپاول و سرکوب کنند.
از روزی که رئیس «آزادی‌خواه» دانشگاه کلمبیا، علیرغم انتقادهای جنجالی هیلاری‌کلینتون و شرکاء، اعلام کرد که، ما طرفدار «آزادی بیان» هستیم، و اگر هیتلر هم زنده بود او را به دانشگاه کلمبیا دعوت می‌کردیم، تا «عقاید» خود را بیان کند، مشخص شد که فاشیست‌ها چه تنوری برای ملت ایران گرم کرده‌اند، تا با یک تیر، نه دو، که چندین و چند نشان بزنند. از طریق احمدی نژاد، برای محمد خاتمی «بازاریابی» کنند، و این کالای بنجل را برای بار سوم به ملت ایران بفروشند. و جهت نیل به این هدف «مقدس»، لازم بود، «تصویر دلپذیر» از جنایتکاری چون خاتمی ارائه داده شود
زیر چتر چل تیکٌ

«دیالوگ» درکلمبیا!
...
ناهید رکسان
http://nahidroxan.blogspot.com/


امروز با مطالعة رسانه‌های غرب بخوبی می‌توانیم به بعد دیگری از «گفتگوی تمدن‌ها» پی ‌ببریم: تولید شعار در غرب، جهت فراهم آوردن زمینة سرکوب در ایران! بله، با دعوت از احمدی‌نژاد، دانشگاه کلمبیا، رسماً تبلیغات خود را برای محمدخاتمی آغاز کرده. در پشت پردة جنجال تبلیغاتی غرب برای دعوت از احمدی‌نژاد در دانشگاه کلمبیا، در واقع تأئید محافل استعمار از محمد خاتمی نهفته. پیشتر گفتیم که «جنجال رسانه‌ای» همواره هدف خاصی را دنبال می‌کند، و هدف از بر پا کردن جنجال پیرامون احمدی‌نژاد این است که چهرة کریه محمد خاتمی را هر چه بیشتر «دلپذیر» جلوه دهند. همانطور که گفتیم استعمار هیچ گزینه‌ای خارج از چارچوب فاشیسم یا «مذهب»،‌ برای ملت ایران نمی‌پذیرد. سفر محمد خاتمی به ایالات متحد و اروپا، جهت لیسیدن نعلین آخوندهای کاتولیک و پروتستان در همین راستا صورت پذیرفت. در واقع احمدی نژاد، زنگ تفریح استعمار است. «انتخاب» احمدی‌نژاد به این منظور انجام گرفت که دارو‌دستة «شبه اصلاح‌طلبان» فرصتی برای نفس تازه کردن داشته باشد، و بتواند در «انتخابات» بعدی شوت‌و‌پرت‌های «تازه به دوران رسیده» را به پای صندوق‌های خیمه شب‌بازی استعمار در حکومت اسلامی گرد آورد. در این راستا، زمانی که دوربین تلویزیون‌های بلاد غرب به شهروندان خود ثابت می‌کنند که مردم ایران شیفته و فریفتة «اصلاح‌طلبان» عمامه ‌به ‌سر و یا انواع بی‌دستار آن است، همزمان ملت‌های دنیا درمی‌یابند که حکومت اسلامی هم، حکومتی است بسیار مردمی!

وقتی این دروغ بزرگ در افکار عمومی غرب پذیرفته شد، غربی‌ها می‌توانند با آرامش خاطر با نوکران سنتی خود در ایران «ارتباط آزاد» بر قرار کرده، ملت ایران را هر چه بیشتر چپاول و سرکوب کنند. از روزی که رئیس «آزادی‌خواه» دانشگاه کلمبیا، علیرغم انتقادهای جنجالی هیلاری‌کلینتون و شرکاء، اعلام کرد که، ما طرفدار «آزادی بیان» هستیم، و اگر هیتلر هم زنده بود او را به دانشگاه کلمبیا دعوت می‌کردیم، تا «عقاید» خود را بیان کند، مشخص شد که فاشیست‌ها چه تنوری برای ملت ایران گرم کرده‌اند، تا با یک تیر، نه دو، که چندین و چند نشان بزنند. از طریق احمدی نژاد، برای محمد خاتمی «بازاریابی» کنند، و این کالای بنجل را برای بار سوم به ملت ایران بفروشند. و جهت نیل به این هدف «مقدس»، لازم بود، «تصویر دلپذیر» از جنایتکاری چون خاتمی ارائه داده شود. و از سوی دیگر، با ارائة تلویحی «تصویر دلپذیر»، خوراک تبلیغاتی برای ریزه‌خواران‌شان فراهم کرده، زمینة ارعاب و سرکوب همجنس‌گرایان را در ایران فراهم آورند. حال ببینیم ارائه «تصویر دلپذیر» چگونه انجام می‌پذیرد.

از آنجا که پادوهای محافل فاشیسم بین‌الملل همه شناخته شده‌اند، فاشیست‌ها در پی یافتن چهره‌های گمنام و «پلید» بر‌می‌آیند، تا مردم به مقایسة «چهرة پلید» با چهرة پادوهای سنتی فاشیسم بنشینند. به زبان ساده‌تر، فاشیست‌ها جهت تبلیغ برای پادوهای سنتی خود، یک مسابقة دو نفره ترتیب می‌دهند، که برندة آن در افکار عمومی غرب از پیش تعیین شده. این شیوه، همان دو قطبی کردن فضای اجتماعی است، شیوة «محبوب» فاشیست‌ها. البته راه‌های دیگری هم برای ارائة «تصویردلپذیر» از طریق همان دو قطبی کردن وجود دارد. که از طریق نفی «تصویر پلید» توسط تصویر دلپذیر صورت می‌گیرد. به عنوان نمونه، سایت رعایای الیزابت دوم جهت ارائه تصویر دلپذیر از «کاردینال راتزینگر» یا پاپ فعلی، ادعا می‌کند که پاپ، کاندی رایس را به حضور نپذیرفت. چرا که، رایس گفته بود اهمیتی به اخلاقی نبودن جنگ عراق نمی‌دهد! و البته در گیرودار دمیدن در تنور واتیکان، «بی‌بی‌سی» فراموش می‌کند که هنگام تهاجم نظامی به عراق، کالین پاول پست وزارت امور خارجه را عهده دار بوده، نه کاندی رایس! در امتداد همین بساط خیمه شب بازی، پاسدار شریعتمداری در روزی‌نامه کیهان مورخ 25 سپتامبر سال‌جاری ادعا می‌کند که، جرج بوش سه بار شخصاً تقاضای ملاقات با آیت‌الله سیستانی را کرده، تا حضرت آیت‌الله برای خروج از بن‌بست عراق به او کمک کنند، ولی حضرت آیت‌الله نپذیرفته‌اند! بله، «حضرت آیت‌الله» که، از برکت تهاجم نظامی ایالات متحد به عراق، شرشان را از ایران کنده، در عراق ساکن شده‌اند، ‌ولینعمت خود را هم به حضور نپذیرفته‌اند! و جرج بوش که در جایگاه ریاست جمهوری ایالات متحد نمی‌تواند به تنهائی هر کار می‌خواهد انجام دهد، شخصا از درگاه آیت‌الله، تقاضای ملاقات کرده! و همان آیت‌الله کذا که اگر حمایت ارتش آمریکا نباشد، توسط مردم عراق تکه تکه خواهد شد، به جرج بوش پاسخ منفی داده! جای تردید باقی نمی‌ماند که این سناریوی ابلهانه را پاسدار شریعتمداری به دستور چه کسانی در کیهان گذاشته! همانطور که سایت رعایای الیزابت دوم هم یک داستان تخیلی برای «کاردینال راتزینگر» نوشته بود. بله، تبلیغات رسانه‌ای برای ارائة «تصویر پلید» به جرج بوش و دارودستة جمهوریخواهان در ایالات متحد متوسل شده، چون اینان به آخر خط رسیده‌اند و هر چه شکست و ناکامی است باید به حسابشان نوشته شود، تا گروه بعدی که جهت تأمین منافع تفنگ‌فروش‌ها به کاخ سفید راه می‌یابد، و در این مدت در جنایات حاکمیت آمریکا شریک بوده، از امتیاز «تصویر دلپذیر» برخوردار شود.

به موازات ارائة «تصویر دلپذیر» از محمد خاتمی، تصویر دلپذیر از پاسدار اکبر گنجی نیز ارائه می‌شود که، ناگهان طرفدار «حقوق بشر» شده، و با اقتداء به ترهات اکبر رفسنجانی، از «شرایط ویژه» سخن می‌گوید! سایت‌های مستقل و ریزه‌خوار حکومت اسلامی هم بلافاصله مهملاتی تحت عنوان نامة پاسداراکبر به مدیر عامل شرکت سهامی سازمان ملل منتشر کرده، می‌نویسند، 300 روشنفکر از پادوی سرداراکبر در ایالات متحد «حمایت» کرده‌اند! در رأس نام روشنفکران کذا به نام «یورگن هابرماس»، نظریه‌پرداز فاشیسم و همپالکی همین «کاردینال راتزینگر» برخورد می‌کنیم! و پس از نام «مقدس» هابرماس، نام‌های «نوام چامسکی» و «هاوارد زین» به چشم می‌خورد. و می‌دانیم که اگر یورگن هابرماس پولی دریافت کرده تا با پاسدار اکبر عکسی بگیرد، نوام چامسکی، بجز در سایت‌های ریزه‌خواران حکومت اسلامی، که عکسی از گنجی در پشت سرش منتشر کرده بودند، هیچ ملاقاتی با پاسداراکبر نداشته. و البته با مراجعه به سایت شخصی چامسکی می‌توان خودداری وی از ملاقات با پاسداراکبر را مورد تأئید قرار داد. حال بپردازیم به آن ‌روی سکة «تصویر دلپذیر»، یا ارعاب همجنسگرایان در ایران.

آن روی سکة «تصویر دلپذیر»، همواره سرکوب ملت ایران است. وقتی موجود منفوری چون پاسداراکبر به «حقوق بشر»‌ متوسل می‌شود، در واقع اعلامیة جهانی حقوق بشر را بی‌اعتبار می‌کند، همانطور که حکومت اسلامی، با مطرح کردن «حقوق بشر اسلامی»، در راه بی‌اعتبارکردن همین اعلامیه گام بر می‌دارد. و این عمل اجازه می‌دهد که امثال حداد عادل بتوانند ادعا کنند، «حقوق بشر» و سکولاریسم خواست غربی‌ها است، حال آنکه این وزیر دفاع انگلستان است که امروز خواهان شرکت طالبان در حاکمیت افغانستان شده! وقتی احمدی‌نژاد ادعا می‌کند که، در ایران همجنسگرا وجود ندارد، موجودیت همجنسگرایان را عملاً نفی کرده، و به این ترتیب زمینه را برای تبلیغات ضدهمجنس‌گرایان در داخل کشور فراهم می‌آورد. اگر به یاد داشته باشیم، نفی همجنس‌گرایان، ابتدا از مصاحبة جنجالی روزی‌نامة «شرق» آغاز شد، تا زمینه ساز تبلیغ «زبان سرکوب» بر علیه همجنس‌گرایان باشد. به یادداریم که روزی‌نامة کیهان نیز از این فرصت حداکثر استفاده را کرد تا همجنس‌گرائی را در ترادف با «فساداخلاق» قرار داده، به تهدید و ارعاب همجنس‌گرایان بپردازد.

پیشتر گفتیم که در راستای تبلیغات محافل افراطی غرب در ایران، ‌ «آزادی سیاسی» در ترادف با «هرج‌ومرج»، و آزادی‌های اجتماعی، در ترادف با «ابتذال» قرار می‌گیرد، تا به این وسیله، «آزادی»، در اذهان عمومی ارزش واقعی و اجتماعی خود را از دست بدهد. چرا که هیچ عقل سلیمی نمی‌تواند «هرج‌ومرج» و «ابتذال» را مورد تأئید قرار دهد! و هیچ اجتماعی در «ابتذال» و «هرج‌ومرج» قادر به رشد و حرکت سازنده نخواهد بود. «ابتذال» و «هرج‌و‌مرج» عملاً روی دیگر سکة فاشیسم حاکم بر کشور شده؛ و همین‌ها زمینه‌ساز بازگشت به فاشیسمی «نوین» خواهند شد. به همین دلیل است که رسانة «شرق»‌ مصاحبة کذائی خود را «منتشر» می‌کند، «فارس نیوز» مورخ 20 مردادماه سالجاری، «زبان ابتذال» را دوباره انتشار می‌دهد، و امروز هم احمدی‌نژاد با نفی موجودیت واقعی «همجنس‌گرایان»، دوباره زمینه را برای «زبان سرکوب» فراهم می‌آورد. مشاهده می‌کنیم که حکومت اسلامی دیگر قادر نیست زبان سرکوب را در داخل «بازتولید» و «منتشر» کند. و جهت این امر نیازمند «واردات» آشکار «زبان سرکوب» از مغرب زمین شده.

چندی پیش، در وبلاگ «شرق و شگرد» اشاره شد که، مصاحبة «شرق»، تنها جهت فراهم کردن خوراک تبلیغاتی برای «کیهان» صورت گرفته بود. و امروز نیز با توجه به جنجال پیرامون سخنان مضحک احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا، ‌باید بگوئیم، «استقلال» حکومت اسلامی به مرتبه‌ای رسیده، که نه تنها بنزین و گندم از خارج وارد می‌کند، که شعارهای‌اش نیز با کمک بی‌شائبة دانشگاه کلمبیا «بازتولید» می‌شود!