22 September 2007

دکتر کاظم رنجبر: مجمع تشخیص مصلحت جمع آوری ثروت نامشروع

هر از چند وقت رسانه های گروهی ، خصوصأ رسانه های خارج از کشور،
آقای رفسنجانی
و خانواده را متهم به جمع آوری ثروت نامشروع می کنند
چگونه خا نوادهً آقای هاشمی رفسنجانی میتواند از "فضیلت سیاسی" خود دفاع کند


مجمع تشخیص مصلحت
جمع آوری ثروت نامشروع


کاظم رنجبر
دکتر در جامعه شناسی سیاسی
.kazem.randjbar@wanadoo.fr

رامین مولائی
هر از چند وقت رسانه های گروهی ، خصوصأ رسانه های خارج از کشور، آقای رفسنجانی وخانواده را متهم به جمع آوری ثروت نامشروع می کنند। در مقابل این اتهام، شخص آقای رفسنجانی و خانوادهً ایشان، در دفاع از خود، چنین اظهار می دارند. که ما قبل از انقلاب ، ثروت خانوادگی مان بیشتر از امروز بوده است و بعلاوه ما صورت دارائی هایمان را به قوه قضائیه در زمان ریاست آقای محمد یزدی ابلاغ کرده ایم، وهرکس ثابت کرد که ما ثروتی، املاکی بیشتر از آنچه را که در اظهار نامه قید نموده ایم، برود آنها را تصاحب بکند.(نقل به مفهوم ).

در این اواخر هم آقای رفسنجانی در یک مصاحبه مطبوعاتی اظهار کرده اند ، که قبل از انقلاب صاحب خانه مسکونی بودند ، در صورتیکه امروز اجاره نشین هستند،و یکی از فرزندانشان نیز گفتند « که پدرم قبل از انقلاب 100 تا 200 و300قطعه زمین داشتند ،و بخشی از آنها را برای تامین مسکن به طلبه های حوزه قم بخشیده اند।

این اظهارات ، خلاصه جوابی است که خانواده آقای رفسنجانی در جواب به افکار عمومی جامعه ایران می دهند। اما با وجود این اظهارات ، تا کنون معمای ثروت خانواده روحانیون حکومتی، خصوصأ خانواده آقای رفسنجانی را در پرده ابهام گذاشته و حل نشده است ! چگونه می توان این معما را حل کرد ،و این خانواده را از افتراء واتهام راحت نمود ، که بعد از آن دیگر یک عده چه بسا مغرض این چنین نا جوانمردانه ، این خانواده را متهم نکنند؟ راه حل این معما ، بسیار ساده است.

***

روحانیون حکومتی که در 28 سال گذشته، با تمام قدرت انحصاری، و استبدادی، برتمام ارکان های سیاسی، اقتصادی، مالی ، حکومت می کنند، سن متوسطشان بین 80 تا50 سال است। .تاریخ و شخصیت های تاریخی 80 سال گذشته ایران ، تاریخ دوران هخامنشی ، یا ساسانی نیست که بگوئیم، مورخین یونانی و رومی در باره این سلسله هاو شخصیت ها چنین و چنان نوشته اند. همه این آقایان روحانیون را ،فامیل دوستان ، آشنایان ، همسایه ها و هم ولایتی هایشان از اصل و نسب می شناسند . پدرشان ، مادرشان ، روستاو شهرشان ، محل اقامت شان برای ملت ایران ، مثل روز روشن آ فتابی ، مشخص است. حتی بعضی از این آقایان در سایت های خود، با تمام شهامت می نویسند ، که از خانواده فقیر بودند ، و در کجا درس خواند ه اند ، و کی به حوزه علمیه رفته اند،و پیش چه کسی درس خوانده اند.

***

آقای علی اکبر رفسنجانی بنا به نوشته خود درسایت منتخب به ایشان ، در سال 1313 در روستائی بنام بهرامان- نوق بدنیا آمده اند. اینکه خود، و اخوی و فرزندان گرامی شان می فرمایند، قبل از انقلاب ثروت شان به مراتب بیشتر از امروز بود، باید پرسید ، که آیا این خانواده در ایران صاحب کار خانه های ذوب آهن، یا کارخانه لکوموتیو سازی، کارخانه کشتی سازی، صاحب کمپانی های نفتی ، شرکت های حمل و نقل بین المللی بودند؟ اگر چنین بود، نه تنها من ، هیچکس نمی تواند وجود این موسسات صنایع و شرکت ها مهم را در بایگانی های مراکز اسنادصنایع ایران پیدا بکند. بعلاوه پدرو پدر بزرگ ،و خود آقای رفسنجانی، از چنین تحصیلات علمی ، مهندسی ، اقتصاد ی و مدیریت برخوردارنبودند و نیستند که بتوانند چنین موسسات مهم صنعتی تجاری را اداره بکنند. وانگهی حتی ایران امروز هم از چنین صنایع و چنین کمپانی های مهم برخوردار نیست. تنها صنعتی که در ایران وجود دارد ،که در جهان دارای اسم و شهرت است، صنایع نفت ایران است است ،که بنانگذاران آن نیز کمپانی های نفتی انگلیس بود ،و بعلاوه علوم معدن شناسی ، شیمی صنعتی ،وصنایع حمل و نقل در حوزه های علمی قم و یا مشهد، یا نجف الاشرف تدریس نمی شوند، که بگوئیم، استثنأ آقای علی اکبر رفسنجانی، فارغ التحصیل چنین مراکز علمی بودند و از برکت چنین دانش و علم، برای بالابردن عظمت و اعتبار علمی و صنعتی ایران ، دست به تاسیس چنین موسسات تولیدی زده بودند.

اگر بگوئیم که منابع و پایه ثروت های خانواده آقای رفسنجانی قبل از انقلاب، ناشی از اقتصاد کشاورزی پیشرفته، نظیر خانواده های ثروتمند معروف آمریکا، که به آنان سلطان شکر، سلطان پنبه، سلطان موز، و یا سلطان غله می گویند، بدست آمده است، نه ایران امروزو نه ایران 80 سال پیش ، صاحب چنین زیربنای کشاورزی پیشرفته بود که بگوئیم خانواده آقای رفسنجانی ثروت شان را از این طریق بدست آورد ه ا ند। پس ایرانی که نه صنعتی بود ، ونه کشاورزی بود، ثروت هایی را که به خانواده آقای رفسنجانی نسبت می دهند ، اگر واقعیت داشته باشد ، از کجا ناشی می شود؟ یا عاید می شود؟ آیا خانواده آقای رفسنجانی، مثل خانواده های معروف در رشته بانک داری، بانک دار بودند؟ این احتمال هم نمی تواند معمای مرا را حل بکند. اولأ اولین بانک ایرانی در زمان رضا شاه در سال 1314 تاسیس شد، و یک بانک ملی بود، بعلاوه آقای رفسنجانی آن سال، فقط یک ساله بودند. وانگهی نباید فراموش کرد، که آقای رفسنجانی روحانی مسلمان هستند و در اسلام ربا خواری حرام است، و قبل ازانقلاب اسلامی، بانک های کشور اسلامی نبودند. پس ثروت های خانواده آقای رفسنجانی که خود و خانواده شان ادعای آنرا دارند که قبل از انقلاب کسب کرده اند ، نمی تواند از راه بانک داری بدست آمده باشد.

آیا آقای رفسنجانی و خانواده ایشان قبل انقلاب سلطان پسته ایران بودند؟ این احتمال بسیارضعیف است. برای اینکه اهالی روستای بهرامان –نوق ، خوشبختانه زنده هستند، و می دانند که این خانواده، یک تکه زمین کوچکی داشت و این زمین سند و قباله محضری دارد، و اندازه آن نیز مشخص است. لذا نمی توان این فرضیه را پیش کشید، که این خانواده قبل از انقلاب سلطان پسته ایران بود.

***

در مقدمه کتاب زندگآنی هاشمی رفسنجانی (دوران مبارزه / نشر ذرهٌ / سال 1376) در باره شکل گیری شخصیت وی نوشته شده:« شرایط دشوار زندگی از هفت تا چهارده سالگی، که برای تحصیل به قم رفته است... » این نشانه بارز از از فقر این خانواده است. بعلاوه قریب به اتفاق ملت می دانند، که پایگاه اجتماعی اغلب روحانیون کشور، بر خاسته از طبقه فقیر دهات و روستا های ایران بودند و هستند، فرستادن آقای رفسنجانی در سنین نو جوانی( 14 سالگی) برای تحصیل علوم دینی و استفاده از شهریه ناچیز این مدارس نشان می دهد، که این خانواده صاحب ثروت و مکنت نبود. یکی از هم ولایتی های آقای رفسنجانی ،که تقریبأ با او هم سن وسال ودر قید حیات است، و در ده مجاور روستای نوق، از یک خانواده مالک به دنیا آمده ،و بعد از تحصیلات ابتدائی و دبیرستانی، در تهران در رشته پزشکی تحصیل کرده است، خود و خانواده اش کاملأ خانواده آقای رفسنجانی را می شناسند. ایشان چنین اظهار می نمود، که مرحوم پدر آقای رفسنجانی یک تکه زمین کشاورزی داشت، که در آمد حاصل از آن کفاف تامین هزینه زندگی این خانواده را نمی کرد. در فصل برداشت خرمن ، پدر این خانواده ، همراه با فرزند ش، یعنی همین آقای رفسنجانی ،که کودک 12-13 ساله بود ، ده به ده بر سر خرمن میرفتند، و از صاحبان خرمن ، مال امام جمع میکردند. همین هموطن پزشک، میگفت ، در آن سالها ( سالهای 1324-1327) هرسال پدرم ، مبلغ 5 تو مان آن موقع، به عنوان سهم امام، با تمام نزاکت و احترام، یواشکی دست همین آقای رفسنجانی می گذاشت، و پدر ایشان، چند لحظه برای خانواده و حتی باغ و زمین کشاورزی ما دعای خیرو برکت می خواند.

سخنان این پزشک هموطن چقدر حقیقت دارد، کسی نمی تواند مطمئن باشد। اما اینکه خود آقای رفسنجانی ، و برادر و فرزندان ایشان، هرکدام، دم از ثروت آبا و اجدادی و پدرو برادرشان می گویند ، این ادعا ها هم بی پایه است. آقای رفسنجانی، زمانی از پدر بزرگ و پدرش ، به عنوان تاجر، یاد می کند، و مگوید آنها تجارت می کردند و ما در آمد متوسطی داشتیم! معمولأ در فرهنگ ایرانی تاجر و تجارت مترادف با ثروت و مکنت است، مگر اینکه تاجری بخاطر مسائل جهانی نظیر جنگ های غیر مترقبه و یا بی قیدی و بی بندوباری ورشکست بشود. زمانی از قطعات متعدد زمین و ملک سخن می گویند! عجیب است که در نوشته های مختلف و تعداد این قطعات بین 100 تا 300 قطعه، نوسان دارند و بعلا وه هرگز از مساحت و متراژ این قطعات صحبت نمی شود. این 200 یا 300 قطعه چند متر مربع بودند؟ چقدر ارزش داشتند؟

***

آیا آقای رفسنجانی به کار بساز بفروش مشغول بودند، یا مبارزه سیاسی می کردند؟ چون در زندگی نامه ایشان سه نکته را نباید فراموش کرد:


نکته اول -
اینکه هر گز از دوران کودکی و نو جوانی اش صحبت نمیکند در صورتیکه بنا به نظریه روانشناسان و روانکاوان ، شخصیت هر انسان ، در همین دوران کودکی و نوجوانی اش شکل میگیرد. در نوشته های آقای رفسنجانی، گذشته زندگی اش ، از وقایع 15 خرداد 1342 شروع می شود، گوئی حضرت ایشان، قبل از 1342 ، که جوان 29 ساله بودند، در طول این 29 سال در غیبت صغری تشریف داشتند!

نکته دوم –
آقای رفسنجانی در نوشته های خود ، مجموع سالهای زندانشان را در حدود 7 سال ، اعلام کرده اند। البته همه مورخین تاریخ انقلاب می دانند، که اغلب فشارو زندان ، شکنجه واعدام ، در زمان رژیم سابق ، شامل گروهای سیاسی کمونیستی ، جبهه ملی و گروهای چریکی را شامل می شد. روحانیون را یا تبعید و یا به زندان های چند ماهه و حداکثر یک و یا دوسال سال محکوم میکردند... لذا آقای رفسنجانی بخاطر زندان های مکرر و ولو کوتاه مدت ، نمی توانستند یک فعالیت ساختمان سازی و بساز بفروشی داشته باشند.

نکته سوٌم –
آقای رفسنجانی در خاطرات خود، و باقلم خود، از مسافرت اش به آمریکا قبل از انقلاب صحبت میکند، که برای دیدن برادرش آقای محمد هاشمی ، که در آن سالها در آمریکا بودند، میرود। این مسافرت احتمالأ سه سال قبل از شروع انقلاب، یعنی 1354 انجام یافته است. در این مسافرت، آقای رفسنجانی برای تامین مخارج سفر خود ، یک تکه قالیچه همراه خود به آمریکا می برند، تا از طریق فروش آن، بتواند هزینه مسافرت اش را فراهم آورد... اگر کسی صاحب ثروت و مکنت باشد ، آیا برای تامین مخارج سفر و دیدن برادرش ، یک قالیچه زیر بغل می گیرد و به آن طرف اقیانوسها حمل می کند؟

***

در ماه های گذشته، باز هم آقای رفسنجانی ، از فقیر شدن خود، صحبت کرده، و چنین می فرمودند: من نه تنها نسبت به سا لهای قبل از انقلاب فقیرتر شده ام ، بلکه حتی امروز اجاره نشین هم هستم! (نقل به مفهوم ) آقای رفسنجانی نفرمودند، که خانه اجاره ای ایشان در کجای تهران قرار دارد، صاحب ملک، نام و نشانی اش چیست و مقدار کرایه منزل شان چقدر است؟ اما ملت ایران می دانند که محل مجمع تشخیص مصلحت نظام، کاخ مرمر است، که متعلق به ملت است। اگر آقای رفسنجانی ، سکونت مجانی و و استفاده از مزایای آن کاخ، مبلمان، آشپزخانه، آشپز های کاخ ، اتوموبیل های متعدد ، خدمه و نوکرو کلفت مجانی را اجاره نشینی قلمداد می فرمایند، خدا اموات ایشان را رحمت بکند، که بلاخره معنی و مفهوم اجاره نشینی را فهمیدیم . من با این سالهای تحصیلات نسبتأ طولانی ام با هزینه ناشی از دسترنجکار خودم ، نمی دانستم ، که معنی دیگر کاخ نشینی از برکت اسلام ناب محمدی آقای خمینی ،عوض شده است و کاخ نشینی مجانی وبحساب ملت را، امروز در ایران اجاره نشینی می نامند! پس چرا میلیونها ایرانی اجاره نشین (کاخ مجانی نشین) از گرانی کرایه منزل آه ناله می کنند؟

***

چگونه خا نوادهً آقای هاشمی رفسنجانی
میتوانند از فضیلت سیاسی خود دفاع بکنند؟

سخن را کوتاه می کنیم। در باره فرزندان و برادرزاده هاو و خواهر زاده ها و فک وفامیل خانواده رفسنجانی ها صحبت نمی کنیم، که هر کدام ، شغل و مناصب بسیار بالائی داشتند و دارند. آیا انتصاب به این مشاغل، ناشی از تحصیلات در رشته مربوطه، و تجربیات کافی حرفه ای بوده است؟ قضاوت را به خوانندگان می گذاریم. فقط به یک نمونه در اینجا اشاره می کنم:

آقای علی هاشمی برادر زاده آقای رفسنجانی ، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است، که از زمانی که 25 سال بیشتر نداشت ، در مقام معاون وزارت نفت بر فروش نفت ایران نظارت داشت! آیا ایشان در 25 سالگی، در رشته اقتصاد و استراتژی بین المللی بازارنفت تحصیل و تخصص داشتند؟ یا این مقام فقط ناشی از روابط خانوادگی او با عموی اش بر قد وقواره او دوخته شده بود ؟

در یک نظام دموکراتیک و قانون مدار ، اصل بر برائت شهرواندان حاکم است، مگر آنکه خلاف آن ثابت شود। آبرو و حیثیت هر شهروند، در پناه قانون است। هیچ فردی حق ندارد، فردی را ولو در هرمقام ، مورد اتهام و افترا قرار بدهد। در عین حال نیز در نظام های دموکراتیک، مطبوعات متعهد و مسئول در پناه همان قانون آزاد هستند، که در صورت داشتن دلیل ویا دلایل مستند، متخلف، وچپاولگران ثروت های ملی را، نه تنها به ملت، بلکه به قوه قضائی مستقل، وشایسته نام دادگاه معرفی بکنند. بی جهت نیست که در دموکراسی ها ی مدرن، مطبوعات را قوه چهارم ( سه قوه مجریه – مقننه – قضائیه ) می نامند. منتها تجربه 28 سال حاکمیت استبدادی زیر لوای دین و مذهب ، دستگاه و نظام حکومتی ایران را تبدیل به جعبه سیاه هواپیما ، کرده است. جعبه سیاه در هواپیما ها ، یک سیستم بسیار پیچیده الکترونیکی است ، که تمام پارامتر های پرواز را در آن ثبت میکند. متخصصین تا این جعبه را باز نکنند ، از این پارامتر های ظبط شده ، هیچ آگاهی ندارند. اگر خانواده آقای رفسنجانی صادقانه می خواهند، در مقابل این اتهامات متعدد، در طول این 28 سال ، از فضیلت سیاسی خود دفاع بکنند، یک راه بیشتر وجود ندارد . و آن تنها راه این است، که آقای رفسنجانی، با آن مقام سیاسی و قدرتی که در درون این «جعبه سیاه » دارند، رسمأ اعلام بکنند ، که تمام روزنامه نگاران ایرانی داخل کشور، کاملأ آزاد هستند، که در بارهً ثروت من و خانواده ام، در تمام سطوح ، با کمال وجدان و صداقت ، تحقیق بکنند، و من آقای هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، به تمام وزارتخانه ها، و سازمان های دولتی ، نظامی و انتظامی، و بانک های دولتی و خصوصی، قوه قضائیه، دستور می دهم، که در این تحقیق، نه تنها برای این روزنامه نگاران و روزنامه ها مشکلاتی ایجاد نکنند، بلکه نهایت همکاری را نیز با آنها داشته باشند. اگر سازمانی، وزارتخانه ای، در این تحقیق، با روزنامه نگاران همراهی نکردند، آن روزنامه نگاران عینأ آن مطلب را، برای افشاء و معرفی آن متخلف، و آگاهی آفکار عمومی ملت ایران بدون سانسور، د ر روزنامه های معتبر درج بکنند، تا بالاخره معلوم شود، که نه تنها من و خانواده من، بلکه در نظام اسلام ناب محمدی، مسئولان عالی رتبه نظام، در راستای خط امام اول شیعیان، مولای متقیان ، حضرت علی علیه السلام هستیم،که فرمود:« وای برمن که در دوران حکومت اسلامی من ، خلخالی را به نا حق از پای زن یهودی در آوردند!»

اگر آقای علی اکبر رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در این چند هفته آینده، رسمأ و علنأ، در سطح کشور، چنین دستوری را صادر فرمودند، و روزنامه نگاران با شرف و عادل ایرانی، بدون کوچکترین ، بغض و کینه، و با احترام کامل، به شرف و حیثیت این خانواده محترم، تحقیق را شروع کردند ،معلوم می شود، که همه اتهامات به آقای رفسنجانی بی جاو بی پایه بوده است . اما اگر آقای رفسنجانی چنین د ستور ی را صادر نکردند، و مصلحت نظام را برآن دیدند ،که ملت را نادان بحساب بیاورند........؟

-----------------------------------------------
-اقتباس بطور کامل و یا به اختصار ، با ذکر نام نویسنده ،و سایت مانع است