7 June 2007

دکتر حسين باقرزاده: : آماده سازی مردم برای جنگ

حکومت آخوندی با طرح لزوم پرداخت هزینه
و توسل به نمونه‌های جنگ‌های مذهبی صدر اسلام،
تلاش خود را برای آماده كردن مردم برای برخورد نظامی با غرب آغاز كرده است

خامنه‌ای در سخنان خود ضمن اشاره به نظرات خمینی از یك سو تأكید می‌كند كه «ایستادگی در مقابل زورگویان و دستیابی به پیشرفت و استقلال، مستلزم پرداخت هزینه است»
و از سوی دیگر از قول خمینی‌ در پاسخ كسانی كه با اشاره به تلفات جنگ پرسیده بودند كه «جواب اين‌ خون‌ها را چه كسي مي‌دهد» می‌گوید «همان كسي كه جواب خون‌ها را در بدر و صفين داد». رژیم ایران با طرح لزوم پرداخت هزینه و توسل به نمونه‌های جنگ‌های مذهبی صدر اسلام، تلاش خود را برای آماده كردن مردم برای برخورد نظامی با غرب آغاز كرده است


آماده سازی مردم

برای جنگ

دکتر حسين باقرزاده



سالروز مرگ آقای خمینی فرصتی در اختیار مقامات جمهوری اسلامی گذاشت تا در بحبوحه بحران‌های كنونی داخلی و خارجی كشور به اظهار نظر بپردازند و به مردم «اطمینان خاطر» دهند. آقای احمدی‌نژاد به شیوه همگانی خود باز به رجزخوانی پرداخت، خبر از شمارش معكوس نابودی اسراییل داد، برای مردم فلسطین و لبنان دستورالعمل صادر كرد، خبر از پیروزی در سیاست اتمی‌ جمهوری اسلامی در برابر غرب داد، و در یك ژست عمیقا مالیخولیایی خود كه جهان را فراتر از نوك بینی‌اش نمی‌تواند ببیند به دنیای غرب اخطار كرد كه «با دم شیر بازی نكنند»، و آسایش خاطر جمهوری اسلامی را به هم نزنند. این نظرات صرف نظر از این كه همانند گذشته خوراكی برای ایجاد حساسیت بیشتر در بین جنگ‌طلبان آمریكایی و اسراییلی فراهم آورد، بیش از هر چیز موجب انبساط خاطر خبرنگاران خارجی حاضر در مصاحبه او شد. سخنان آقای خامنه‌ای، اما، پیام‌های روشن و مشخصی داشت: مقاومت در برابر غرب، بازپوشیدن ردای رهبری جهان اسلام، و آماده كردن مردم برای برخورد نظامی با غرب.

بحران اتمی ایران اكنون بار دیگر موضوع اصلی گفتگوهای سران كشورهای غربی است. شورای امنیت كه یك مهلت دوماهه دیگر را پشت سر گذاشت و نتوانست مقامات ایران را به توقف غنی‌سازی اتمی متقاعد كند اكنون برای صدور قطعنامه جدیدی به مشورت‌ پرداخته است. همین موضوع در صدر گفتگوهای گروه 8 كه این هفته در آلمان دور هم می‌آیند نیز قرار دارد. در فاصله قطعنامه پیشین شورای امنیت تا كنون انتخابات ریاست‌جمهوری در فرانسه انجام شده است و نتیجه آن به بروی كار آمده نیكلاس ساركوزی منجر شده كه طرفدار نزدیكی بیشتر با آمریكا است. اكنون هر سه كشوری كه در محور مذاكرات چندساله با جمهوری اسلامی قرار داشتند و نقش ترمزكننده‌ای در برابر سیاست‌های آمریكا نسبت به ایران ایفا می‌كردند، یعنی آلمان، بریتانیا و فرانسه، دارای حكومت‌هایی هستند كه با آمریكا همسویی می‌كنند. واكنش‌های حكومت‌های اروپایی در برابر رجزخوانی‌های احمدی‌نژاد نیز شدیدتر شده است. اسپانیا و فرانسه جزو اولین كشورهایی بودند (علاوه بر اسراییل و آمریكا كه با ایران روابط دیپلماتیك ندارند‌) كه به صورت رسمی نسبت به اظهارات اخیر احمدی‌نژاد در مورد اسراییل اعتراض كردند.

در این شرایط، مقامات جمهوری اسلامی همانند گذشته سعی بر این داشتند كه با پیام‌های مبهم یا متضاد، جهان غرب را در حال انتظار نگاه دارند. از یك سو آقای احمدی‌نژاد به رجزخوانی‌های خود ادامه می‌داد و از سوی دیگرلاریجانی با لیت و لعل سرگرم مذاكره با غرب بود. حتا مذاكرات چند ساعته سفیران آمریكا و جمهوری اسلامی در عراق برای برخی در جامعه غرب این تصور را ایجاد كرده بود كه چون راه مذاكره مستقیم رژیم با آمریكا باز شده، ممكن است جمهوری اسلامی در برابر شورای امنیت نیز انعطافی نشان دهد. این مذاكرات به محدوده عراق باقی ماند. گفتگوهای آقای لاریجانی با آقای سولانا، با اظهارات لاریجانی مبنی بر این كه جمهوری اسلامی هم‌چنان به كار غنی‌سازی ادامه خواهد داد، بی‌نتیجه به پایان رسید. احمدی‌نژاد نیٍز همین نظر را با زبان مخصوص به خود بیان كرد. و اظهارات آقای خامنه‌ای در مراسم یادبود خمینی كه با یادآوری «قاطعیت» آقای خمینی تلاش داشت از خود نی‍ز چهره‌ای قاطع نشان دهد برای ناظران غربی تنها می‌تواند این معنا را داشته باشد كه مقامات جمهوری اسلامی در این مورد اختلافی‌ ندارند و كوچكترین تمایلی به انعطاف در برابر غرب از خود نشان نخواهند داد. این اظهارات به طور قطع مواضع شورای امنیت و گروه 8 را در مورد جمهوری اسلامی شدیدتر خواهد كرد و به تنش بین غرب و جمهوری اسلامی بیشتر دامن خواهد زد.

همراه با این اظهارات، وقایع دیگری در منطقه خطر جنگ را افزایش داده است. افزایش حضور نظامی آمریكا در خلیج فارس و مانورهای نظامی آن در چند هفته اخیر به گفته خود مقامات آمریكایی‌ برای افزایش فشار علیه جمهوری اسلامی صورت گرفته است. هم‌زمان با آن مقامات غربی و نیروهای ناتو مستقر در افغانستان برای اولین بار از كشف سلاح‌های ایرانی به مقصد طالبان در افغانستان خبر داده‌اند. این خبر برای بسیاری، و به خصوص حكومت افغانستان، تكان‌دهنده و باورنكردنی‌ بود. نظر غالب بر این بود (و هست) كه طالبان و رژیم ایران دشمنی‌های سیاسی و ایدئولوژیك شدیدی با یك‌دیگر داشته‌اند. طالبان به هنگام حكومت به كشتار ایرانیان وابسته به رژیم جمهوری اسلامی دست زدند و روابط بین دو كشور تا آستانه جنگ پیش رفت. طالبان از تفكر سنی افراطی وهابی یا سلفی پیروی می‌كنند كه با تفكر شیعی‌ حاكم بر ایران خصومت عمیق دارد. هم‌چنین رژیم ایران در سرنگونی طالبان به مجاهدین مخالف آنان كمك زیادی‌ كرد. از این رو، برای بسیاری قابل فهم و تصور نبود (و نیست) كه چگونه ممكن است رژیم ایران در شرایط حاضر به رزمندگان طالبان كمك نظامی برساند.

این كمك‌ها اگر واقعیت داشته باشد البته با سیاست ماكیاولی رژیم جمهوری اسلامی قابل فهم است. رژیم ایران بر‌ آن است كه به نیروهای خارجی‌ مستقر در عراق و افغانستان ضربه بزند، و مهمتر از اختلافات سیاسی (گذشته) و ایدئولوژیك رژیم ایران با طالبان، دشمنی استراتژیك و مرگبار آن با غرب و آمریكا است. علاوه بر این، رژیم ایران برای سالیان دراز روابط بسیار نزدیكی‌ با گروه گلبدین حكمتیار داشته است. حكمتیار در سال‌های حكومت طالبان در ایران به سر می‌برد و پس از سقوط طالبان به افغانستان بازگشت. او سپس به طالبان پیوست و اكنون با آنان هم‌كاری می‌كند و روابط گذشته او با رژیم ایران می‌تواند كانال مناسبی برای این كار باشد. در هر صورت، اگر نیروهایی در عراق، لبنان، فلسطین یا عراق بتوانند به نیروهای غربی یا اسراییلی صدمه بزنند، صرف نظر از تعلقات مذهبی خود، بدون شك می‌توانند به حمایت‌های رژیم ایران مستظهر باشند. شواهد زیادی در این باره وجود دارد و خود مقامات ایران نیز بارها به تلویح یا تصریح از آن یاد كرده‌اند.

اكنون آقای خامنه‌ای تلاش كرده است كه بر خصوصیت «اسلامی‌» بودن جمهوری اسلامی و نه «شیعی » بودن آن تأكید بورزود. او در سخنان خود به مناسبت سالروز درگذشت خمینی مدعی شده است كه «نظام اسلامی هرگز شناسنامه تک مذهبی برای خود قائل نبوده است». واقعیت این امر را تا آنجا كه به مردم داخل كشور و پیروان مذاهب غیر شیعی مربوط می‌شود به كناری می‌گذاریم، چون از آن چه كه پس از این سخن آمده می‌توان دید كه گفته آقای خامنه‌ای به هیچ وجه ناظر به سنیانی كه در این رژیم «اسلامی» نسبت به شیعیان از تبعیض رنج می‌برند نیست. آقای خامنه‌ای «فرامذهبی» بودن جمهوری اسلامی را این گونه توضیح می‌دهد: «امروز جوان سنی فلسطینی همچون جوان شیعه لبنانی به جمهوری اسلامی چشم امید دوخته است و نظام اسلامی به همه اجزاء پیکره عظیم امت اسلامی، احساس افتخار و عزت می بخشد.»

به روشنی پیدا است كه «جوان سنی فلسطینی» و «جوان شیعه لبنانی» با استظهار به چه كمك‌هایی به نظام اسلامی حاكم در ایران چشم دوخته‌اند و چگونه رژیم ایران به آنان به صورت برابر و با یك چشم نگاه می‌كند. با این ترتیب، طالبان سنی افغان نیز می‌توانند صرف نظر از اختلافات عقیدتی خود با رژیم ایران به این نظام «چشم امید» بدوزند، و ادعای مقامات ناتو در افغانستان چندان دور از واقعیت به نظر نمی‌رسد. برای رژیم ایران تمام خاورمیانه صحنه نبرد حق و باطل است و تا آنجا كه عملی‌ باشد رژیم خود را موظف می‌داند به پیكارگران علیه باطل (غرب، ناتو، اسراییل) كمك برساند. او فقط یك توصیه به این پیكارگران دارد و آن این كه علیه یك‌دیگر نجنگند، چرا كه دراین صورت «مرتکب گناه نابخشودنی می شوند و این کار در واقع خروج از اسلام است». علاوه بر این، سخنان آقای خامنه‌ای و رفتار قرین آن را از سوی جمهوری اسلامی باید بخشی از تلاش‌های جمهوری اسلامی برای بازپوشیدن ردای رهبری جهان اسلام تلقی‌ كرد، كه در یك ساله اخیر به دلیل نقش مأموران رژیم در درگیری‌های داخلی‌ عراق ضربه خورده و در بین سنیان خصومت‌های زیادی نسبت به رژیم ایران ایجاد كرده بود.

مواضع انعطاف‌ناپذیر رژیم ایران در مورد غنی‌سازی اتمی و شواهد روزافزونی كه از نقش جمهوری اسلامی در درگیری‌های منطقه‌ای علیه آمریكا، اسراییل و بریتانیا و ناتو مطرح می‌شود، همراه با اظهارات تحریك‌آمی‍ز احمدی‌نژاد در باره اسراییل، خطر جنگ و حمله نظامی به ایران را بیش از پیش تشدید كرده است. مقامات آمریكایی‌ گرچه قصد حمله نظامی به ایران را نفی‌ می‌كنند، ولی عملا با افزایش تجهیزات نظامی‌ در منطقه و طرح ادعاهای مربوط به كمك‌‌های نظامی رژیم ایران به شورشیان در عراق و فلسطین و لبنان و افانستان به آماده‌سازی افكار عمومی برای چنین حمله‌ای ادامه می‌دهند. رژیم ایران بارها تلاش كرده است كه به مردم اطمینان دهد كه چنین خطری در كار نیست و هیچ قدرتی جرأت حمله به ایران را ندارد. ولی اكنون به نظر می‌رسد كه این اطمینان‌بخشی‌ها چندان كارساز نیست، و سیاست دیگری برای آماده كردن مردم برای حمله نظامی نیز در دستور كار قرار گرفته است. آقای خامنه‌ای در سخنان خود ضمن اشاره به نظرات خمینی از یك سو تأكید می‌كند كه «ایستادگی در مقابل زورگویان و دستیابی به پیشرفت و استقلال، مستلزم پرداخت هزینه است» و از سوی دیگر از قول خمینی‌ در پاسخ كسانی كه با اشاره به تلفات جنگ پرسیده بودند كه «جواب اين‌ خون‌ها را چه كسي مي‌دهد» می‌گوید «همان كسي كه جواب خون‌ها را در بدر و صفين داد». رژیم ایران با طرح لزوم پرداخت هزینه و توسل به نمونه‌های جنگ‌های مذهبی صدر اسلام، تلاش خود را برای آماده كردن مردم برای برخورد نظامی با غرب آغاز كرده است
.