23 September 2005

بهروز سورن / سایت گزارشگران

مليتهای ساکن ايران
و رفتار سياسی مليٌون و پان ايرانيستها...
گفتگو با دكتر گلمراد مرادي فعال سياسي، محقق و صاحب نظر در مسائل ملي

گزارشگران:
آيا در مقايسه با قبل از واقعه سال 57 تغييری در نگاه حکومت به مليتهای ساکن ايران و رفتار سياسی مليون و پان ايرانيست ها می بينيد؟
دکتر مرادی:
اين پرسش شما از دو بخش مهم تشکيل شده. يکی تغيير در نگاه حکومت اسلامی در مقايسه با پيش از انقلاب به مليتهای ساکن ايران است و ديگری تغيير در سياست پان ايرانيستها و مليون هموطن درهمين رابطه است. البته اگر بنده پرسش را درست فهمیده باشم، درپاسخ به بخش اول آن، نخست باید عرض کنم که سیاست رژیم پیشین، یک سیاست ناسیونالیستی یک بعدی نسبت به ملیتهای ایران داشت و میکوشید آهسته آهسته مملکت را یک زبانه و یک فرهنگه و یک پارچه و یک دست کند و بدینوسیله ملیتهای اقلیت را مجبور به ادغام در ملت حاکم نماید که خوشبختانه موفقیت چندانی نداشت. اما حکومت اسلامی بعد از انقلاب 1357 و بر کناری رژیم سلطنتی، یک سیاست ناسیونال – مذهبی (ناسیونالیستی دو بعدی) را بکار گرفته و می گیرد. از طرفی می کوشد مذهب شیعه را در اقصا نقاط جامعه (بسیار شدید تر از زمان صفویه) جا بیاندازد و اگر منعش نکنند، حتا سنی های مسلمان ایران را از میان بردارد (همانگونه که برخی از رهبران سنی مذهب را به وسیله عوامل افراطی خود بقتل رساندند. نمونه بارز آن ملا ربیعی، پیشنماز سنی ها درشهر کرمانشاه بود) و زبان فارسی را هم که بدون اغراق چهل درصد آن عربی است، عربی تر نمایند و از طرف دیگر نیروهائی ازآنها که مسلمان شیعه هستند و حس ناسیونالیستی بسیار قویتری دارند، می کوشند، نه اینکه زبان دیگر ملیتها را (با شیوه های بسیار ابتدائی، من باب مثال، مسخره نمودن آذریها و کردها، اگر با لهجه حرف بزنند و غیره و دهاتی و نادان شمردن کسانی که به دیگر زبانها غیر از زبان فارسی تکلم کنند)، محو نمایند. تازه به این شیوه اکتفا نمی شود. در مدارس نیز، رسما به معلمان کرد و آذری و دیگر ملیتهای اقلیت دستور داده اند که آنها حق ندارند با محصلان دیگر ملیتها به زبان خود آنها پرسشهارا پاسخ بدهند و یا با آنها به زبان خودشا ن محاوره کنند. و نیز می کوشند فرهنگ این ملیتها را هم بطور سیستماتیک همانند زبان از میان بر دارند. برای نمونه شیوه لباس پوشیدن، اجرای اعیاد و مراسم خاص ملیتهای ایران و پیش از همه عقب نگهداشتن منطقه از نظر رشد اقتصادی در میان این ملیتها و غیره، متد های دیگری هستند که بکار گرفته می شوند. حالا اگر مثلا به ظاهر مجبور شده اند بیشتر از زمان شاه، زبان ملیتهای غیر حاکم را در برنامه های رادیو و تلویزیون بکار گیرند، اولا از جانبی تحت فشار نیروهای مترقی چه در داخل و چه در خارج از کشور قرار دارند که با ابتکارات شخصی و انتشار روزنامه و تدریس خصوصی زبان به نوجوانان و غیره این مسئله را بهرحال به حکومتگران تا حدودی تحمیل کرده اند و ازجانب دیگر بخشی از مسلمانان این ملیتها نیز آنان را در تنگنا قرار داده اند که مردم تبلیغات دینی را بیشتر زبان خود می فهمند و دوما بخاطر همین تبلیغ برای دین اسلام و مذهب شیعه هم شده، مجبورند ساعتهائی را برای رساندن اخبار رژیم و دیگر تبلیغات در رادیو و تلویزیون به این زبانها اختصاص دهند. تازه آنهم مورد اعتراض برخی از آیت الله های تند و ناسیونالیست قرار دارد. سیاست ملیت زدائی (زیر نام امت اسلام) و ضدیت با دیگر ملیتهای ساکن ایران عینا دیده می شود. نمونه مشخص آنست که هنوز هم بعد از 26 سال فرزندان کرد و آذری وبلوچ و غیره در مدارس امکان فراگیری به زبان مادری را بدست نیاورده اند. پس وضع ملیتها در سایه جمهوری اسلامی به مراتب بدتر از زمان گذشته شده است. اما در پاسخ به بخش دوم پرسشتان، باید عرض کنم که سیاست ملیون و پان ایرانیست ها نسبت به دیگر ملیتهای ایران، در جهت مثبت آن، تغییر فاحشی نموده است. یک مثال بسیار روشن عرض کنم که امروزه تقریبا اکثر ملی گرایان و قبل از هم پان ایرانیست ها قبول دارند که ایران یک کشور کثیرالملله است و اقوام یا ملیتهای گوناگون در این سر زمین زندگی می کنند و حتا اعتقاد دارند که فرهنگ و زبان و رسم و رسومات این ملیتها در کنار زبان و فرهنگ ملت حاکم باید تعلیم داده و حفظ شود که این یک نکته بسیار مهم است. مثال دیگر، حزب پان ایرانیست درپائیز سال 1383 یک اعلامیه مشترک با حزب دمکرات کردستان ایران مبنی بر اتحاد ملیتها (اقوام ایرانی) امضاء نموده و بدان طریق این حزب را بعنوان نماینده ملت کرد به رسمیت شناخته است که ما در بیست و چند سال پیش نمی توانستیم هیچ فکرش را هم بکنیم، که چنین اتفاقی بیافتد. بنظر بنده این یک گام، هرچند کوتاه ولی مثبت، در راه دمکراتیزه کردن یک سازمان سیاسی است. بعلاوه بیشتر این ملی گرایان با استثناهائی کم، تجدید نظری جدی در سیاست گذشته خود نموده و به این نتیجه رسیده اند که نمی توان با سرکوب یا نادیده گرفتن دگر اندیشان و دیگر ملیتهای ساکن ایران حکومت نمود و باید در راه دمکراسی گام بر داشت. زیرا در جامعه ما دمکراسی بدون شناسائی حقوق ملیتها و یا بقول آنها اقوام ایرانی هیچ معنا و مفهومی نمی تواند داشته باشد. در پایان مقایسه ای در رابطه با سیاست رژیمهای پیشین و کنونی، برای نمونه درمناطق کردستان خالی ازفاید نیست. در زمان شاه تمام پست های کلیدی در شهرها و استانهای کردنشین مانند رؤسای ادارات، از قبیل مرزبانی، شهربانی، ژاندارمری، دادگستری، فرماندارها و استاندارها و غیره از اصفهان وکرمان وتهران و شیراز ودیگر شهرهای غیر کرد انتخاب و فرستاده می شدند. در زمان جمهوری اسلامی این سنت حفظ گردید و بعلاوه آنها همه امامان جمعه و پیشنمازها نیز غیر کرد انتخاب می شوند و به آن دسته اول اضافه گردیدند. یک داستانی را به صورت مزاح (جوک) تعریف می کنند، چون دارای مفهوم سیاسی است، من نیز در اینجا می آورم. آقای ططری که به عنوان نماینده کرمانشاه دو دوره در مجلس جمهوری اسلامی حضور داشته، روزی حالا به قصد یا تصادفی درآن مجلس روی صندلی نماینده اصفهان می نشیند. این آقای نماینده سر می رسد و میگوید: آقای ططری شما روی کرسی من نشسته اید، ممکن است خواهش کنم جا را عوض کنید. ططری در جواب میگوید، آقا اینهمه صندلی خالی است روی یکی از آنها بنشینید. ولی این آقای نمایده اصفهان بر حرف خود تأکید میورزد و میگوید، آقا این جای همیشگی من است. ناگهان ططری رو به دیگر نمایندگان مجلس میکند و میگوید: آقایان ملاحظه میفرمائید، من بعنوان یک کرد فقط یک ساعت روی صندلی نماینده اصفهان نشسته ام، این آقا، بنده را تحمل نمی کند، ولی آقای زرندی اصفهانی 20 سال است کرسی امام جمعه شهر کرمانشاه را اشغال نموده و ما جرأت نمی کنیم چیزی بگوئیم! آخر این چه عدالتی است؟! گزارشگران: بنظر میاید که مسئله زبان / کلیدی ترین موضوع و مطالبه در میان ملیت های ساکن ایران است. آیا شما نیز چنین فکر میکنید؟ دکتر گلمراد مرادی: بله کاملا درست است، منهم معتقدم که زبان وسیله قوام یک ملت است.
زبان و ادبیات است که ملتی را سر پا نگهمیدارد و به آن هویت ملی می دهد. اگر لازم باشد در این باره بیشتر توضیح خواهم داد
گزارشگران:
اختلاف نظر حول موضوع ملیت ها در میان نبروهای مخالف جمهوری اسلامی از جمله گرهی ترین و مهم ترین موانع موجود برای نیل به اتحاد وسیع علیه استبداد حاکم است. چنانچه شما نیز این نظر را درست میدانید آیا میتوان با داده های موجود در میان نیروهای مخالف جمهوری اسلامی به همگامی و اقدام مشترک این نیروها هر چند موقت و ناپایدار در مبارزه علیه حاکمیت امید بست؟
متن کامل
گزارشگران