16 September 2008

آمدن و يا ‏نيامدن اين سيد بی چاره، عبد ..ري، شيخ به خواب رفته ، يا همين رئيس جمهور(!) فعلي ، تغييري در ‏اوضاع و احوال وخيم امروز ما ايجاد نمي کند

آمدن و يا ‏نيامدن اين سيد بزرگوار گره اي از مشکلات اين ملت سر خورده از خوش باور ي ها ‏باز نخواهد کرد، آنچنانکه آمدن عبد الله نوري و يا آن شيخ به خواب رفته اصحاب کهف ‏و يا دوباره بر سرير قدرت قرار گرفتن همين رئيس جمهور فعلي هم، تغييري در ‏اوضاع و احوال وخيم امروز ما ايجاد نمي کند چرا که خانه از پاي بست ويران است.‏

قيل و قال تکراری آمدن و يا ‏نيامدن

بيژن صف سری


اين روز ها مدام در حال خواندن خاطرات اصحاب قدرت بعد از انقلاب هستم، چه آنها ‏يي که ديگر در صحنه نيستند و خانه نشين شده اند و چه کسانيکه هنوز دستي به قدرت ‏دارند و در فکر و خيالشان، توهم ابر قدرتي جهان را مي پرورانند.‏

کمترين بهره وري از خواندن اينگونه خاطرات همين قدر بس که لااقل بعد از 30 سال ‏متوجه مي شويم چه ملت ساده و سطحي نگري بوده و هستيم طرفه آنکه بعد از خواندن ‏خاطرات رجل سياسي قديم و جديد، به اين واقعيت پي خواهيم برد که چه کلاه گشاد ي ‏بر سر مان رفته است اگر چه هنوز هم نسبت به و قايع و رخداد هاي پيرامون خود و ‏جهان، بر همان سبک و سياقي مي انديشيم که مسبوق به سابقه است.‏

براي نمونه نگاه کنيد به قيل و قال انتخابات پيش رو رياست جمهوري که از چندي قبل ‏بازار مکاره ي آن، باز رونقي يافته است، و در اين وانفسا چه احزاب و گروه هايي که ‏قصد تحميل کانديدا هاي مورد نظر خود را دارند و چه بسياري از مردم کوچه و بازار، ‏هر دو، از يک منظر بر اين مقوله مي نگرند که امروز به عارضه احساس غبن آن ‏گرفتار يم.‏

اينکه مي گويم بر همان نشاني هستيم که بوديم، بخوانيد تحليل ها و تبليغاتي که براي ‏تحميل کانديدا ها و يا حضور مردم در پاي صندوق هاي راي نوشته مي شود، يكي وعده ‏عدالت ميدهد و يكي ازاصلاح دم ميزند وگروهي ازبرآوردن آرزوهاي لامحالي چون ‏آزادي ميگويند که به قدمت تاريخ، عمر بر سر آن نهاده ايم. و اين همه از فروش متاعي ‏است كه در بازار سياست، وعده هاي پوشالي را به بهاي خوش باوري مي دهند آنچنانکه ‏از پس سال ها خريد وعده هاي تو خالي در بازار انتخابات گذشته، هنوز هم‎ : ‎

رنگ سال گذشته را دارد ‏‎
همه ي لحظه هاي امسالم ‏‎
‎365 ‎حسرت را همچنان مي كشم به دنبالم ‏‎
ديده ام در جهانما چشمي، ‏‎
كه به تكرار ميكشد فالم ‏‎
يك نفر از غبار مي آيد، ‏‎
مژده تازه تو تكرايست

و از اين رو است که باز هم مردم بر سر همان دو راهي قرار مي گيرند که در سي سال ‏گذشته نقطه عطف همه تلاش هاي رسيدن به دمکراسي بوده است، يعني تحريم انتخابات ‏و يا انتخاب از بين بد و بدتر، که حکم همان راه رفته اي را مي ماند که به بن بست ‏منتهي مي شود، و جالب اينکه با همه ضرر هاي پيمودن اين راه به بن بست منتهي شده، ‏از روشنفکر تا احزاب و ايضا مردم کوچه و بازار هر گز به صرافت پيدا کردن راه ‏ديگر نبوده اند تا تغييري در اين چرخه ايجاد نمايند، چه رسد به امروز که از سويي در ‏چنبره تورم و گراني و مضيقه معاش دست و پا مي زنند و از سوي ديگر ازوحشت ‏هجوم بيگانگان به خانه پدري، خواب به چشمانشان راه ندارد. ‏

ماجرای آمدن سید اصلاحات و یا نیامدن او به صحنه رقابت انتخابات ریاست جمهوری پیش رو که نقل محافل سیاسی روز است ، حکایتی تکراریست ، چرا که تا قبل از واقعه دوم خرداد ، سال ها با نزدیک شدن موسم انتخابات ریاست جمهوری ، همیشه بحث بر سر آمدن و نیامدن مهندس موسوی بود و مدتها تیتر مهم روز نامه ها و رسانه های کشور به حضور و یا عدم حضور این رئیس دولت زمان جنگ اختصاص داشت و این بود تا اینکه دوم خردادی از راه رسید و سید اصلاحاتی کشف شد و بعد از دو دوره ریاست جمهوری که به زعم گروهی دوران طلایی و به زعم دشمنان اصلاحات دوره نا مطلوب بعد از انقلاب بشمار می رود ، تا امروز که برای بار سوم نام سید محمد خاتمی برای سکانداری این کهنه دیار باز هم بر سر زبان ها افتاده است ، حال آنکه آمدن و یا نیامدن این سید بزرگوار گره ای از مشکلات این ملت سر خورده از خوش باور ی ها باز نخواهد کرد ، آنچنانکه آمدن عبد الله نوری و یا آن شیخ به خواب رفته اصحاب کهف و یا دوباره بر سریر قدرت قرار گرفتن همین رئیس جمهور فعلی هم ، تغییری در اوضاع و احوال وخیم امروز ما ایجاد نمی کند چرا که خانه از پای بست ویران است.

متن کامل
http://bijan-safsari.com/2008/09/blog-post.html