21 January 2007

بصير نصيبي: وضعیت قرمز برای کی؟

داشتم سایت های فارسی را جستجو می کردم تا دست مایه ای برای «یادداشت روز» اين هفته بیابم.
وضعیت قرمز عنوان مطلبی از سید نبوی طناز نظرم را جلب کرد.


وضعیت قرمز برای کی؟

بصير نصيبي


سید اعلام می کند که دیگر حال وحوصله طنازی ندارد چرا که وضعیت قرمزاست( منظورش تهدید های امریکا واسرائیل وقطعنامه سازمان ملل است) این آقا هر جا موقعیتش ایجاب کند ،جدی نویس میشود. البته جدی نویسی سید خیلی خنده آور تر از طنز نویسیش از کار در می آید

در آغازنوشته نبوی میخوانیم: ممکن است آخرين روزهای ايرانی باشد که همه چيزش سرجای خودش است. ممکن است ديگر شاهد حاکميت ايرانی که ايرانيان در آن می توانند احساس کنند در سرزمين خودشان هستند، نباشيم.

سید طناز سخنگوی اعلام نشده دارو دسته خاتمی/ کروبی/ رفسنجانی عجب حرفی میزند؟ مردم ر نج دیده ایران سالهاست در اسارت به سر میبرند- عوامل این رژیم هم ابایی ندارند که اعلام کنند ج. اسلامی سیستمی مافیایی . امنیتی است. حالاآقای نبوی به این وضعیت بلبشو میفرماید حاکمیت ایرانی که مردم احساس می کنند در سرزمین خودشان هستند؟

در جایی دیگرنبوی همان تقسیم بندی قلابی را برای بررسی موقعیت باندهای حکومتی بکار می گیرد (راست وچپ و میانه ،اصلاح طلب ،تمامیت خواه،بنیادگرا، آباد گر و... غیره ) از بس این نوع تقسیم بندی ها از جانب لابی های رژِیم وشبه اصلاح طلب ها، دلال ها وکارچاق کن ها تکرار شده دیگر شنیدن وخواندنش انسان رادوچار حال تهوع می کند . ایادوران16 ساله شارلاتانیسم خاتمی/رفسنجانی کافی نبودتا مردم ما دریافته باشند که جمهوری اسلامی یک سیستم ارتجاعی و مافیایی است؟ اگر مردم این را درک نکرده باشند، دیگر کلاهشان پس معرکه است.

جایی دیگر نبوی می گوید: ديگر حتی ايرانيانی که بيرون ايران زندگی می کنند و حتی تابعيت ايران را هم ندارند، امنيت نخواهند داشت.

مگر تا کنون ایرانیان تبعیدی امنیت داشتند؟ پس بیش از 100 مخالف رژیم که با شقاوت ترور شدند . خودشان ,خودشان را ترور کردند ؟ ( شاپور بختیار با چاقوی آشپزخانه، فریدون فرخ زاد وبدن قطعه قطعه شده ا ش .فرزند رضا فاضلی در انفجار ی در لندن، کاظم رجوی در وین، رضا مظلومان و سیروس الهی در پاریس و قاسملو در وین ودیگر رهبران کرد در کافه میکونوس و...).

اما چکیده نظرهای نبوی در آن بخش گفته هایش پنهان است که می نویسد: نيروهای سياسی درون حکومتی، منتقدان و مخالفان کشور و روشنفکران، اپوزيسيون و مردم ايران، هر کدام به نحوی و به ميزانی در اين فاجعه بزرگ مقصرند .

نزول رژیم جمهوری اسلامی خود فاجعه ای بزرگ بود ودوام آن با ترور و قتل و اعدام ،بستن زبان ها، شکستن قلم ها، وهمدستی با کشورهای اروپایی امکان پذیر شد. مردم ما در هر فرصتی برای پر چیدن این بساط حرکت کرده اند ،اما یک حکومت فاشیستی با عوامل سرکوبش همچنان بر سرنوشت آنها مسلط است .ایا این رژیم آقای نبوی نبود که با کشتار وحشیانه در طول عمرش ودر سالهای 60 و67 با سرکوب جنبش های دانشجویی وحرکتهای مردم کردستان وبلوچستان، آذربایجان،خوزستان و... گسترش دادن دامنه اعتیاد،ایران را از وجود بسیاری از نیرو های آگاه ومقاوم محروم کرد؟

اما آیا وحشت نبوی از جنگ به خاطر خون هایی است که ریخته میشود ومصائبی است که به بار می آورد؟ اینها که خود جز بافت سیستم هستند و متهم به شرکت مستقیم در سرکوب وخونریزی- پس نگرانیشان با نگرانی من وشما از یک جنس نیست. اینها میترسند که رژیم متزلزل وپوشالی جمهوری اسلامی که از حمایت اکثریت مردم بهره ای ندارد ( آن نان خور هایی که نماز جمعه ودیدار های احمدی نژاد را آرایش می دهند.نیروی قابل اتکایی نیستند هر کس یک لقمه نان جلویشان بیندازد در تائیدش نعره می کشند) فرو بپاشد. اینان میترسند که حتا اگر از محاکمه هم بگریزند اما منافع شان لطمه ببیند. می ترسند رادیو فردا و رادیو بی، بی ،سی ورادیو زمانه وتلوبزیون voc ...سهمیشان را قطع کنند واهداءجوایز نقدی به این دوم خردادی های مفتخور و شریک جنایت های رژیم متوقف وبسیاری امتیاز های دیگر نیز از آنان دریغ شود و تا اینهابخواهند دوباره خودشان را با حکومت جانشین تطبیق دهندکلی زمان تلف شود.

در همین نوشته هم نبوی به نوعی برای امریکای قبلا جهانخوار !خوش رقصی می کند تا برای بقای خودش در شرایط دیگری که امریکا بخواهد فراهم بیاورد جا باز کند.

اما چرا نبوی مردم را شریک گندابی زیر عنوان جمهوری اسلامی مینمایاند و میخواهد مردم را هم در ایجاد موقعیت کنونی جمهوری اسلامی مقصر بشناسد ؟ چون مردم نسبت به رژیم بی اعتنا شده اند وبه توصیه های ایشان وبهنود، امیر احمدی، فرخ نگهدار و فرامین خامنه ای ،خاتمی ، رفسنجانی و فتواهای آخوندهای حکومتی برای رفتن پای صندوق های رای وقعی نمی گذارند. نبوی اینهمه صغرا وکبرا می چیند- آسمان وریسمان را به هم میبافد تا برسد به اینجا که نجات مملکت( منظور نجات آخوندهاست) یک را ه دارد آنهم به میدان آمدن رفسنجانی وخاتمی است تاگره این مشکل با زد وبند این دو روباه مکار گشوده شود. اما مردم ما می دانند که قصد امریکا و اروپاهم فقط حفظ وگسترش مناففعشا ن در ایران ودیگر کشور های خاور میانه است. در قطعنامه سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی هم هیچگاه رعایت حقوق بشر، تضمین آزادی های فردی واجتماعی ومواردی این چنین در خواست نشده است. اگر جمهوری اسلامی به خواست آژانس وکشورهای 5+1 برای توقف غنی سازی تن در دهد همه چیز به خوبی وخوشی به انجام می رسد. اما مردم می دانند تا جمهوری اسلامی در کلیتش آنهم بدست مردم ایران ساقط نشود مردم ما به رهایی واستقلال واقعی نخواهند رسید. این اتفاقی است که نه نبوی میخواهد نه بهنود نه شیرین عبادی ونه گنجی ونه سازگار ا و نه امریکا ونه اتحادیه اروپا ... اما این تنها راه است که با طیآن شاید بشود سرشکسگی تحمل خونخوار ترین رژیم دنیای امروز را جبران کرد.ا



20 ژانویه2007 زاربروکن/ آلمان

cinema-ye-azad@t-online.de