25 June 2008

نسرین افضلی : سمعا و طاعتا! ما دیدگاه خود را اصلاح می کنیم و دیگر فريب فمینیستها و سیمون دوبوار را نمی خوریم که می گویند زن جنس دوم است


دو سخنرانی اخیر خاتمی ، رئیس جمهور سابقا اصلاح طلب، بسیار خواندنی است و شما را هرچه بیشتر با عقاید و شخصیت ایشان آشنا می کند. گفتم سابقا اصلاح طلب نه از آن جهت که او سابقا واقعا اصلاح طلب بود بلکه از این جهت که لااقل سعی می کرد روضه ها و موعظه هایی که هزار سال در گوشمان خوانده بودند را تکرار نکند و این برای یک روحانی، اصلاح بزرگی است.

اما انگار اخیرا درجه اصلاح طلبی ایشان پایین آمده و در بازگشت به اصل خود، به مواعظ اخلاقی روی آورده اند. در اوج برخوردهای خشونت بار و وحشیانه نیروی انتظامی در برخورد با زنان در طرح امنیت اجتماعی ، خاتمی در مصاحبه ای به مناسبت روز دانشجو از این طرح دفاع کرد و گفت: طرح خوبي است ولی بهتر است با دقت بیشتری انجام گیرد.


سمعا و طاعتا!

نسرین افضلی


چندی قبل نیز به نقل قول از یکی از وزرای زن یک کشور اروپایی درباره مزایای حجاب پرداخت وگفت زنان غربی آزاد نیستند بلکه ولنگارند. اخيرا هم در راستای آشنایی بیشتر با این فرهنگ ولنگار و در ادامه سفرهای ایشان برای گفتگوی تمدنها راهی کشور نروژ شده و سخنرانی مبسوطی ارائه کرده اند و البته فراموش کرده اند آن خاطره شیرین وزیر زن اروپایی را برای حضار بازگو کنند. ما که حجاب داریم و آزاد هستیم وبه سخنرانی درباره مواهب حجاب اجباری نیازی نداریم؛ این زنان غربی اند که هیچ بهره ای از آزادی نبرده اند و ولنگارند،حال اینکه چرا ایشان از این فرصت طلایی استفاده نکرده و زنان غربی را هدایت نکرده اند جای تعجب دارد.

با اینکه دو سخنرانی قبلی خاتمی ، توقع درباره وجه اصلاح طلبی ایشان در مورد مسائل زنان را به شدت پایین آورده ولی سخنان اخير ایشان در نروژ آنقدر باور ناپذیر و تاثربرانگیز است كه نمي‌توان در قبال آن سكوت كرد. جملات ناشیانه و غیر علمی و قیاسهای نابجایی که در این صحبتها شده از یک دانش‌آموخته فلسفه بسیار بعید است.به طور خلاصه به بعضی قسمتهای این سخنرانی اشاره می کنم:

" به نظر من از جمله موضوعات مهمي که بايد مورد بحث قرار گيرد نوع نگاهي است که به زن و مسائل زنان داريم. آيا زن جنس دوم است چنان که سيمون دوبوار کوشيده است آن را شرح دهد؟ يا اين که انسانيت دو بخش مساوي دارد که يکي زن است و ديگري مرد؟"

حرف ربط "یا" بین دو جلمه سوالی اول و دوم از منظر علم منطق کاملا نابجاست. در بخش اول جمله، صحبت از شرح جنس دوم بودن زن به قلم سیمون دوبوار در کتاب بسیار مشهور خود جنس دوم است که یک "واقعیت" را شرح می دهد ، بخش دوم یک سوال فلسفی است و در پی یافتن یک حقیقت درباره انسان و انسانیت و ذات زن.. عجیب است اگر این فیلسوف فرق این دو را نداند مگر اینکه اقای خاتمی واقعا گمان برده باشد که سیمون دوبوار زن را جنس دوم می داند و مرد را جنس اول که بعید است کسی کتاب جنس دوم را بخواند و چنین استباط ساده لوحانه ای از آن داشته باشد. آنچه "جنس دوم" در پی شرح آن است ، روند و چگونگی "جنس دوم شدن زن" است. در واقع ایشان لب کلام دوبوار را درک نکرده که فرق اساسی بین "است" و "می شود" وجود دارد و عامدا یا از روی نااگاهی فعل " است" را به کار برده و می پرسد:" آيا زن جنس دوم است چنان که سيمون دوبوار کوشيده است آن را شرح دهد؟"

همین سوءتفاهم این جسارت را به ایشان می دهد که درباره فمینیسم هم قضاوت کنند: "مگر فمينيسم خود عکس‌العملي در برابر اين ديد (جنس دوم بودن زن) نيست؟ گرچه بر اين باورم که همين جنبش به نحو ناخودآگاه در بند همين ديد اسير است"

خاتمي سعی کرده بعد از صد سال فمینیستها را از خواب غفلت بیدار کرده واز بند اسارت فمینیسم که ناخودآگاه در آن افتاده اند برهانند که گمان نکنید شما جنس دوم هستید! اصلا! شما هم انسان هستید! او سپس یک صحنه جنگ و کشمکش ترسیم كرده که زنان از این سوی میدان با کلاهخود و زره در حال حمله به سوی مرداني هستند که آن سوی میدان در گوشه ای کز کرده و از ترس زهره ترک شده اند:" حتي کار به انتقام مي‌کشد و چه بسا کساني مي‌کوشند تا آن چه را امتيازات غصب شده توسط مردان مي‌دانند به هر قيمتي از دست مردان و انحصار آنان درآورند" و نتیجه گیری مهم اصلاح طلبانه ایشان :" اگر از ابتدا ديدگاه خود را اصلاح کنيم و به اين باور برسيم که انسانيت دو پاره دارد، يکي زن و ديگري مرد، و به عبارت ديگر انسان مؤنث و انسان مذکر داريم، شايد بسياري از مسائل حل شود".

سمعا و طاعتا! ما دیدگاه خود را اصلاح می کنیم و دیگر فريب فمینیستها و سیمون دوبوار را نمی خوریم که می گویند زن جنس دوم است! همه اقدامات فمینیستی خود را هم تعطیل كرده و فقط از این به بعد باور داریم که ما هم انسانیم. فقط لطف کنید بگویید چند سال باید همینطوری به اصلاح دیدگاه و باورمان ادامه بدهیم تا بقیه هم بالاخره فرصت پیدا کنند دیدگاه خود را اصلاح كرده و باور کنند ما هم انسانیم؟

ایشان همچنین امیدوارند که با این اصلاح دیدگاه، دیگر " مرد براي اين که با زن مساوي باشد مجبور به انتخاب زندگي زنانه" نخواهد بود.از این طنز ملیح که بگذریم به جمله ای بسیار عمیق و تاریخی می رسیم" زن بودن به خودي خود افتخار و امتياز بزرگي است، همان گونه که مرد بودن". معنی این جمله این می شود که زن به خاطر زن بودن امتیاز بزرگی بر مرد دارد و مرد هم به خاطر مرد بودن امتیاز بزرگی نسبت به زن دارد.مگر غیر از دوجنس زن و مرد جنس دیگری هم داریم؟ پس اگر زن بودن و مرد بودن هر دو افتخار و امتیاز بزرگی است پس چه کسی از این افتخار و امتیاز بزرگ نصیبی نبرده؟ اصلا چه امتیازی؟

فمینیستها همواره در معرض این اتهام هستند که مدعی یا خواستار برتری زن بر مرد هستند ولی اغلب سخنانی که در رد خواسته های فمینیستی مطرح می شود(که اگر در همین یکی دو هفته به رادیو و تلویزیون دقت کنید نمونه های فراوانی از آن را می بینید) در این باره است که مقام زن از مرد بالاتر است و زن چنین است و چنان است. در این باره است که مقام زن از مرد بالاتر است و زن چنین است و چنان است و بدین وسیله از صحبت از "زن واقعی" و خواسته های او به عنوان یک انسان معمولی طفره می روند.

تیر خلاص به آن ته مانده اعتقادی که به اصلاح طلبی ایشان داشتم ، جملات آخر ایشان است در تقدیس خانواده و تحقیر جوامع غربی و پیشرفته به دلیل سست شدن پایه های خانواده در آن. ایشان "حفظ و تقويت بنيان خانواده " و "حضور زن در عرصه اجتماعي" را پارادوکس می خواند و خواهان حل آن (احتمالا با ارجحیت دادن به حفظ و تقویت بنیان خانواده) می شود. هیچ پارادوکسی بین "حفظ و تقويت بنيان خانواده " و "حضور زن در عرصه اجتماعي" وجود ندارد مگر اینکه اینکه منظور ایشان از خانواده همان خانواده مردسالار و طبق تعریف قدیمی خانواده باشد.

آمار بالای خشونت خانگی، زنای با محارم، قتلهاي ناموسی و مزاحمتهاي خياباني در ايران از یک سو و حمایت وسیع و پایدار از اندک زنان قربانی خشونت خانگی در غرب به حد کافی بیانگر کارکردهای خانواده، نهاد مقدس و کعبه آمال آقای خاتمی و نگاه به زن در غرب و ايران است و نیازی به شرح مفهوم و نتیجه تقویت بنیان خانواده به سبك جمهوري اسلامي نیست.

در آخرين انتخابات رياست جمهوري، مصطفی معین كانديداي بخشي از اصلاح‌طلبان يك مشاور در مسائل زنان انتخاب كرده كه به گفته خود اودر اثر مشاوره‌های این خانم ، با مسائل زنان و مفاهیمی مانند تبعیض مثبت آشنا شده بود. جالب آنكه دكتر معين اعتراف كرد بود كه تا قبل از اين اتفاق اطلاعاتی در این زمینه نداشته است. اگر خاتمی قصد دارد برای دور بعد انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شود(آنطور که شنیده می شود) اکیدا به ایشان توصیه می کنم از مشاور مذکور غافل نشود و لااقل مفاهیم اولیه فمینیسم را بشناسد. شاید در سال 76 ایشان با دانش و موضع کنونی در مورد فمینیسم و جنبشهای برابری خواهی زنان ، و تنها با "انسان دانستن " آنان می توانست رای زنان را جذب کند ولی پس از ده سال و با وجود تلاشهای آگاهی بخش فعالان حقوق زنان، اکنون توقع جامعه بالا رفته و حرفي فراتر از تعارفات علمائي می طلبد.

و در پایان می گویم آقای خاتمی! لطفا در کنار سفر به اطراف و اکناف دنیا و گفتگو با تمدنهای دیگر، با هموطنان خود هم گفتگو کنید ، با دختران دانشجو و زنان تحصیلکرده سرزمین خودتان و ببینید که فرسنگها از آنها فاصله دارید.آنها مدتهاست خود را جنس دوم نمی دانند و فقط منتظرند ببینند کی این سوءتفاهم برای شما هم رفع می شود.