27 April 2007

از یک ملت دیگر چه کسی باقی می ماند؟

الاهه بقراط


سی سال پس از آن سال، که نطفه یک توهم بزرگ می رفت تا در زهدان تاریخ، حکومتی اهریمنی را به جای «آزادی و تجدد» به ملتی قالب کند که شور انقلاب چنان چشمانش را کور کرده بود که با سر به اعماق چاه جمکران فرود آمد، نه تنها هنوز می گوییم: زندانیان سیاسی را آزاد کنید! بلکه افزوده بر آن می گوییم: آموزگاران ما را آزاد کنید! می گوییم: زنان ما را آزاد کنید! دانشجویان ما را آزاد کنید! کارگران ما را آزاد کنید! دختران و پسران ما را آزاد کنید! از یک ملت دیگر چه کسی باقی می ماند؟!

ولی آیا واقعا چیزی نمی توان در سال 86 یافت که به سال 56 شبیه باشد؟ چرا! جامعه باردار تغییر است. «اگر» حکومت هنوز عقلی بجز عقل سرکوبگر داشته باشد، با بخشی از بودجه تقریبا هفت میلیارد دلاری تسلیحات نظامی که سال گذشته خرج کرد و با کمی از آن میلیون ها دلاری که خرج تروریست های لبنان و فلسطین و صدور اسلحه به عراق و افغانستان می کند، می تواند به خواست های صنفی کارگران و معلمان پاسخ دهد. این «اگر» در زمان حال و امری ممکن است. آیا رژیم ایران این را نمی داند؟ چرا می داند. ولی اگر چنین کند، با دانشجویان چه کند؟ با چهار نسل زنانی که از پیر و جوان نمی خواهند حجاب اجباری داشته باشند، چه کند؟ با زنانی که نمی خواهند هوو داشته باشند، چه کند؟ با اقلیت های قومی و مذهبی چه کند؟ با خیل عظیم بیکاران، معتادان، روسپیان، کودکان خیابانی، با جرم و جنایت چه کند؟ رژیم می داند کوتاه آمدن در برابر یک اعتراض، یعنی پیشروی بیشتر معترضان. می داند گشودن یک روزنه یعنی پیشروی کسانی که به یک روزنه قانع نیستند. از همین رو با سیاست کج دار و مریز در داخل، می گیرد، می بندد، آزاد می کند، توقیف می کند، رفع توقیف می کند، تهمت می زند، احضار می کند، و در خارج با برگ برنامه اتمی و سلاح تروریسم قمار می کند. نباید الزاما بازیگر ماهری بود تا بازنده نهایی را در این قمار خطرناک تشخیص داد.

http://www.cyrusnews.com/news/fa/?mi=2&ni=21889