13 March 2007

شاهین فاطمی: هر دو راست می‌گویند

هرگز گمان نمی‌کردم روزی برسد که من بتوانم با نظرات هیچ یک از سران نظام جمهوری اسلامی موافق باشم. ولی افسوس، من هم باید به پند آن بزرگواریVeröffentlichen که گفت «هرگز نگوئید هرگز» گوش فرا می‌دادم و هرگز نمی‌گفتم هرگز!

متأسفانه امروز باید با نوشتن این ستون به اشتباه گذشته خود به نحوی مضاعف اعتراف کنم و عهد بسپارم که در آینده هرگز نگویم هرگز!

عرض کردم به نحوی مضاعف، باید عرض خودم را پس بگیرم. چون امروز مجبورم با گفته نه تنها رئیس جمهوری فعلی آقای احمدی‌نژاد، بلکه با آنچه رئیس جمهوری اسبق حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی در مورد یکدیگر می‌گویند صد درصد ابراز موافقت کنم و با صراحت تمام اعلام نمایم که هر دو راست می‌گویند!

اگر شما هم مثل گروه عظیمی از ایرانیان از تراژدی حکومت اسلامی خسته و افسرده شده و پشت به صحنه سیاست کرده باشید، به احتمال زیاد در جریان مجادلات اخیر سران قوم قرار ندارید



هر دو راست می‌گویند!


شاهین فاطمی




داستان چنین آغاز شد. روز دوشنبه هفته گذشته آقای رفسنجانی به عنوان رئیس مجدد مجمع تشخیص مصلحت نظام طی یک کنفرانس خبری شدیداً سیاستهای اقتصادی دولت احمدی‌نژاد را مورد انتقاد قرار داد.

آقای رفسنجانی رئیس جمهور اسبق ایران کارنامه دولت نهم را مطرح کرد و با لحنی انتقادی صریحاً گفت نه تنها این دولت «ضعیف عمل کرده» بلکه گاه عملکرد آن نتیجه معکوس داشته است. وی با اشاره به اتکاء دولت به پول نفت خاطرنشان کرد که: «در سند چشم‌انداز بیست ساله تأکید شده است که باید سالی 10 درصد از اتکاء به نفت کم شود تا در عرض 10 سال، دیگر متکی به نفت نباشیم. اما در این دو سال برعکس شده است و اتکای ما به نفت بیشتر شده. یا در واگذاری امور به مردم قرار بود ظرف پنج سال و هر سال 20 درصد، دولت تصدی‌های خود را به مردم واگذار کند که این هم نشده است.» سپس رفسنجانی به بودجه امسال (1386) پرداخت و گفت همین انتقادات به این بودجه وارد است.

در کمتر از بیست و چهارساعت پس از کنفرانس مطبوعاتی رفسنجانی، آقای رئیس جمهور بی‌باک نه تنها دولت رفسنجانی بلکه تمامی دوران ریاست جمهوری رفسنجانی و خاتمی را به فساد مالی متهم ساخت و در این مورد انصافا طبق اصل «کلوخ‌انداز را پاداش سنگ است» عمل کرد.

هر گونه توصیفی از فرمایشات جناب احمدی‌نژاد از انتقال زهر کلام ایشان عاجز خواهد بود و بهتر است هرچه بیشتر به نقل مستقیم قول او بپردازیم. بدواً فراموش نکنیم که بیانات آقای احمدی‌نژاد در سه‌شنبه شب در «کنگره عاشوراپژوهی» ایراد شد. وی در این بیانات چنین گفت:

«در 14 ـ 15 سال گذشته این قانون (منظور اصل 44 قانون اساسی جمهوری است که جداگانه به آن خواهیم پرداخت) به شکل دیگری در کشور حاکم بود و اجازه می‌داد که دولت کارخانجات و شرکتهای خود را به مردم واگذار کند. ما در طول این 14 سال مشاهده می‌کنیم که 3 هزار و پانصد میلیارد تومان واگذار شده است. متأسفانه بسیاری از این واگذاریها بدون ضابطه و با واسطه بود و اکنون مشکلاتی را به وجود آورده است!» (تأکید از ماست).

سپس وی در تشریح مشکلات به وجود آمده، از «ریشه‌یابی» انجام شده در دولت نهم سخن گفت: «وقتی ریشه‌یابی می‌کنیم، می‌فهمیم که فلان آقا که دوست فلان آقا بوده، این کارخانه یا شرکت را خریده و کارگران و کارخانه را دچار مشکل کرده‌اند. کسانی که این گونه واگذاریها را مدیریت کردند، اکنون مدعی ما می‌شوند و می‌گویند ای وای، اصل 44 را این دولت اجرا نمی‌کند.»

اگر تا اینجا هنوز کسی درنیافته است که هدف این حمله چه کسی می‌باشد، رئیس جمهور سیاست‌مدار جای شک باقی نمی‌گذارد و با اشاره تلویحی به هاشمی رفسنجانی می‌گوید:

«ما می‌دانیم شما از چه چیزی عصبانی هستید و علت عصبانیت خود را نمی‌گوئید، ولی می‌آئید و می‌گوئید که این دولت واگذار نمی‌کند، کسانی که در زمان خود اجازه نمی‌دادند که مردم بقالی داشته باشند و می‌گفتند که باید فروشگاه‌های زنجیره‌ای دولتی ایجاد شود و مردم از این فروشگاه‌های زنجیره‌ای وسائل مورد نیاز خود را بخرند، حالا مدعی شده‌اند. ما می‌دانیم که شما از چه ناراحت و عصبانی هستید و مشکلتان کجاست.»

خوب، ملاحظه می‌فرمائید که جدال جدی است و حضرات شدیداً سر تقسیم با یکدیگر می‌جنگند. اما اتهاماتی که به یکدیگر می‌زنند عاری از حقیقت نیست. جنبه فکاهی این بحث همان اشاره به اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی است. این اصل همان ماده لعنتی است که بر مبنای آن دار و ندار مردم را چاپیدند و به نام «ملی» کردن به دست غارت سپردند.

در این اصل صراحتاً تأکید شده است که بخش دولتی عبارت است از همه صنایع مادر، تجارت خارجی، معادن، بانکها، بیمه، انرژی، سدها، شبکه‌های بزرگ آبرسانی، رادیو، تلویزیون، پست، تلگراف و تلفن، هوانوردی، کشتی‌رانی، راه‌ها، راه‌آهن، و همه بخشهای مشابه. در واقع این ماده دقیقاً از روی قانون اساسی روسیه بلشویکی کپی شده است. حالا ملاحظه بفرمائید که چگونه بدون آنکه این اصل را حذف کنند و یا اقلا تغییر دهند، با همان قانون اساسی و اشاره به همین ماده لعنتی صحبت از خصوصی‌سازی و مشارکت مردم می‌کنند و بر سر اجرای آن جناحهای نظام بر سر و کول یکدیگر می‌زنند.

مسأله این نیست که امروز آقای احمدی‌نژاد بخواهد مچ بگیرد و از فساد اقتصادی دوران رفسنجانی انتقاد کند. این سیستم و این نظام همان است که در زمان رفسنجانی و خاتمی و حتی پیش از آن در دوران خمینی، برقرار بود. هیچ چیز عوض نشده است. همان غارتگرانی که آن روز بر جان و مال مردم حاکم بودند، امروز هم سر کارند. همان بنیادهای فاسد، همان آخوندها، همان آقازاده‌ها، هیچ چیز تغییر نکرده است.

شاید این خیمه شب بازی فقط برای سرگرم کردن مردم است. آن «چشم‌انداز بیست ساله» که آقای رفسنجانی از آن سخن می‌گوید انبوهی است از شعارهای عوامفریبانه و وعده‌هایی که هرگز در یک نظام بسته و فاسد دیکتاتوری امکان‌پذیر نیست. زمانی که رفسنجانی از کاستن اتکا بر درآمد نفت سخن می‌گوید، اشاره نمی‌کند که کدام درآمد ملی قرار است جانشین عواید نفت شود. یگانه حقیقتی که در آن بیان می‌توان یافت، همان تمام شدن درآمد نفت طی ده سال آینده است. این همان پیش‌بینی معروف Roger Stern و دیگر پژوهشگران این رشته است که جملگی معتقدند اگر مصرف داخلی همچنان هر ساله بین 8 تا 10 درصد افزایش یابد و از امکان تولید سالانه 500 هزار بشکه در روز کا سته شود دیگر طی ده سال آینده نفتی برای صادرکردن باقی نخواهد ماند و آن وقت باید دید چگونه کشوری که بیش از 85 درصد درآمد ارزیش از این منبع است، می‌تواند به حیات اقتصادی خود ادامه دهد.

نکته جالب توجه دیگر در این مجادله لفظی نقش آقای خامنه‌ای است. باید پرسید آیا رفسنجانی بدون رضایت «مقام رهبری» این جنگ را آغاز کرده است و یا او هم بخشی از این بازی سرگرم کننده است.

سؤال دیگر که شاید طرح آن بی‌مورد نباشد، ارتباط این درگیری احمدی‌نژاد با پرونده سیاسی او است. آیا این امکان وجود دارد که می‌خواهند تسلیم شوند و برای این سازش نیازمند فدا کردن احمدی‌نژاد می‌باشند؟ در این مورد صحبت از استیضاح احمدی‌نژاد در مجلس و احتمال برکنار شدن او برای اولین بار مطرح شده است. نظام جمهوری اسلامی برای نجات خود، هیچ مشکل و محظوری را غیرقابل حل نمی‌داند و اگر لازم باشد، احتمالا ده‌ها احمدی‌نژاد را نیز قربانی خواهد کرد. تا به آن مرحله برسیم، باید در انتظار تشدید روزافزون این نوع نزاعهای شخصی و جناحی باشیم.