4 December 2005

گفتگوهاي سایت گزارشگران با فعالين سياسي

مسائل جنبش دانشجوئي

گفتگو با محمد مسعود سلامتی
..........................................................


گزارشگران:
جنبش دانشجوئي بنابر خود ويژگي هايش همواره در فراز و نشيب بوده است و به همين دليل تحليل اوضاع اين جنبش نيز نيازمند بازبيني هاي مكرر در دوره هاي مختلف سياسي است. بنظر شما هم اكنون اين جنبش در چه موقعيتي قرار دارد؟


محمد مسعود سلامتي:
جنبش دانشجويي در كشورمان سابقه اي همپاي احزاب نوين سياسي ايران دارد لذا نظربه تجربه گرانسنگي كه بر دوش مي كشد به باور من توانمندي و ظرفيت هدايت جنبش هاي اجتماعي را در كشورمان داراست. قرار نيست اين جنبش جايگزين احزاب شود اما اگر در تاريخ معاصرمان تدقيق كنيم مگر احزاب سياسي در كشورمان (به استثناي شمار اندكي از آنان) همگي از دانشگاه بپا نخواستند. آيا دهه 40 كه خاستگاه جنبش چريكي و تغيير استراتژي احزاب بود نقطه اتكا آن دانشگاه نبود؟ بعد از انقلاب 57 نخستين آتشفشاني كه فوران كرد دانشگاه نبود؟ كدام جنبش اجتماعي را در كشورمان سراغ داريد كه اين حجم از سركوب را تحمل كرده باشد و همچنان سرزنده باشد؟ كدام حزب سراغ داريد كه در طول چنددهه فعاليت مستمر داشته و با هر سركوبي گسست وسيع زماني در تحركاتش را نداشته باشد.
از اين جهت به تصور من جنبش دانشجويي به اين لحاظ موقعيت ممتازي را داراست. اين جنبش بازوي اجرايي احزاب نيست اما مي تواند حلقه واسط مناسبي بين روشنفكران و توده ها باشد. يك نكته ديگر اينكه در هر برهه جنبش دانشجويي ظرف مناسبي را طلب مي كند و امروز نبايد فعالان اين جنبش با ظرفي كه زمان آن بسر آمده فعاليتهاي خود را سامان بخشند. اگر جنبش دانشجويي بخواهد پويايي خود را حفظ كند چاره اي جز بسط اين ظرف نيست. كنفدراسيون يا پارلمان يا ظرف مشابه از نيازهاي حياتي اين جنبش است.


گزارشگران:
شما در مقاله اخيرتان بر ارتباط تنگاتنگ شعار آزادي و عدالت اجتماعي تاكيد داشته ايد. آيا اين ارتباط در تاريخچه جنبش دانشجوئي منعكس نبوده است؟ چه مختصات جديدي را در عرصه سياسي و اقتصادي كشورمان ميبينيد كه اكنون را از گذشته متمايز ميكند؟ لطفا در اينمورد بگوئيد؟

محمد مسعود سلامتي:
اتفاقا تاكيد نوشته من بر همين موضوع بود كه يكي از شعارهاي تاريخي اين جنبش آزادي و عدالت اجتماعي بوده و اتفاقي كه در اين چند سال اخیر رخ داده آن است كه اين جنبش دچار يكسو نگري شده است. انبساط فضاي ابراز عقيده هر چند نسبي و كوتاه مدت، شوكي بر اين جنبش وارد نمود كه یک پایه شعار تاريخي خود را فراموش كرد و تنها به مقوله آزادي پرداخت هرچند كه اين مقوله مهمترين دغدغه روشنفكران بوده و هست اما توده ها آنقدر كه فقدان عدالت اجتماعي را لمس مي كنند در اين زمينه حساسيت لازم را ندارند . لذا به اين سبب در برابر سركوب و فشار طاقت فرسايي كه براين جنبش وارد شده آنگونه كه بايد واكنش نشان نمي دهند. 18 تير،قتلهاي زنجيره ايي، زندانهاي بلندمدت دانشجويان و فعالان سياسي و مطبوعاتي ...اینگونه حوادث پاسخ مناسبي از لايه هاي اجتماعي نمي يابد . اين به سبب فقدان آگاهي توده اي نيست . امروز مردم به رغم محدوديتها بر همه امورآگاهي لازم دارند اما حساسيتهاي اجتماعي با حساسيتهاي روشنفكري به دو سنخ متمايز تبديل شده و بايد اين شكاف را تدبير نمود. بحث من در آن مقاله اين بود و من احساس مي كنم رويكرد كنوني جنبش دانشجويي به اين سمت مي باشد و اين اميد بخش است.

گزارشگران:
صفبندي هاي سياسي جديد جنبش دانشجوئي در داخل كشور چگونه است؟

محمد مسعود سلامتي:
اكنون تشكل هاي دانشجويي را از یک منظر به دو دسته كلي مي توان تقسيم نمود . گروههايي كه با حمايت گسترده مالي ، تبليغاتي و حتي اداري دولت فعاليت مي كنند. دسته ديگر گروههايي كه پشتوانه دانشجويي دارند اما از هر گونه امكانات محرومند و حتي مجوز حضور فيزيكي در دانشگاهها را ندارند. خوشبختانه برخي از اين گروهها از گذشته امكاناتي داشته اند كه برغم اعمال فشارها آن امكانات را از دست نداده اند. اما آنها هم تحت فشارند بعنوان مثال در خصوص مراسم روز دانشجو آن انجمنهايي كه دفتر دارند در دانشگاهها مي بينيم در خبرها كه در موارد متعدد به آنها هم اجازه برگزاري مراسم نمي دهند . از منظری دیگر صف بندی که می توان بلحاظ خط مشی های سیاسی در بین گروههای دانشجویی تمیزداد چنین است : در یک سو گروههایی هستند که تلاش بر ایدثولوژیک شدن عرصه سیاسی می کنند بسیج دانشجویی ، جامعه اسلامی دانشجویان را می توان در این رده جای داد . گروهی دیگر از تشکل های دانشجویی هستند که گرچه از ادبیات اقتدارگرایی فاصله گرفته اند اما همچنان داعیه دار روشنفکری دینی می باشند. بخشی از دفتر تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی دانشجویان در این طیف قرار دارند. سرانجام گروههای دانشجویی که دمکراسی خواهی محور فعالیت های آنان بوده و در عرصه سیاسی سکولاریا لاییک می باشند که البته توجه دارید که این موضوع برخلاف تفسیرهای ناصحیحی که بعمل آمده با آته ثیسم متفاوت است . به تصور من دفتر تحکیم وحدت شاخه علامه و جبهه متحد دانشجویی را می توان در این بخش جای داد.

گزارشگران:
چشم انداز نزديك اين جنبش را چگونه ارزيابي ميكنيد؟

محمد مسعود سلامتي:
به روندي كه اين جنبش در پيش گرفته خوشبينم . عقلاني شدن اين جنبش ، حساسيت هايي كه نسبت به حفظ استقلال آن در گروههاي دانشجويي شكل گرفته، در سطح کلان شكستن پوسته تعلقهاي جناحي و ايدئولوژيك و يك بعد مهم دیگر نیز حفظ شور دانشجويي و عدم فرسايش در برابر فشارهاي وارده بلكه آبديده ترشدن آن و اينكه اين جنبش مترصد است تا در عمق جامعه ريشه هاي خود را بگستراند جملگي نشانگر حركت به سوي بالفعل شدن شايستگي هاي ذاتي آن براي هدايت جنبش هاي اجتماعي است. من باور دارم كه اين جنبش راه خود را يافته و ديگر هيچ اقدام محدود كننده اي قادر به توقف آن نيست .

گزارشگران:
زماني فعالين دانشجوئي در غالب تشكلهاي سازماني اغلب بر اين باور بودند كه با رفتن به كارخانجات و مراكز توليدي ميتوانند ارتباط ميان جنبش دانشجوئي و طبقات محروم جامعه را برقرار كنند. آيا با توضيحاتي كه در مقاله اخيرتان داده ايد شما نيز بر اين باوريد؟

محمد مسعود سلامتي:
مثالهاي من براي تقريب ذهن بود. راهكارها در حين عمل خود را نشان خواهد داد مهم آن است كه چنين اراده اي باشد . اگر جهت گيري در راستاي پيوند طبقات اجتماعي با اين جنبش باشد اگر مردم احساس كنند كه دانشجويان با فقر و فلاكت آنا ن همدردند آنوقت ممکن است بسیاری از وقایع سیر دیگری بیابد. من باز در خصوص تفاوت رویکرد احزاب و جنبش دانشجویی تاکید میکنم. مهمترین کار ویژه احزاب فتح قدرت است . اما جنبش ها درصدد غلبه بر فرهنگها هستند. زمانی بود که ما احزاب بقول دوورژه خواص داشتیم این احزاب باکمک متنفذین سیاسی و مالی درصدد کسب قدرت بودند دوره ای دیگراحزاب عوام وتوده ای آمدند اینها فتح قدرت را از قبل عضو گیری وسیع و نفوذ درلایه های اجتماعی دنبال می کردند اما اکنون مدتهاست که عمر اینگونه احزاب بسرآمده اکنون احزاب صرفا دنبال رای می باشند و بنابر این رسالت تحول اجتماعی بر دوش جنبش هاست . این درست نیست که ما تصور کنیم با تقویت حوزه عمومی فعالیتهای اجتماعی دانشجویان کاسته خواهد شد . بستر اصلی فعالیت دانشجویی که می تواند اهداف جنبش را محقق سازد همین پیوند با جامعه است. اما اینکه رویکرد عملی این پیوند چگونه باید باشد این محتاج تئوری معطوف به عمل است. شاید حضور دانشجو در مراکز تولید شاید حضور دانشجو در کلبه ها و خانه هایی که تنها نام خانه بر آن جاری است و نه تنها در شهرهایی دور افتاده بلکه در مراکز استانی و حتی حاشیه تهران بتوان سراغ نمود و... این ارتباط و پیوند باید به نوعی برقرار شود

گزارشگران:
وضعيت دانشجويان زنداني در زندان چگونه است؟ آخرين آمار اين بخش از زندانيان سياسي چه بوده است؟

محمد مسعود سلامتي:
یکی از غمناک ترین مسایلی که امروز در کشورمان با آن درگیر هستیم بحث زندانیان سیاسی است . چقدرشرم آور است انسان که خود را در جایگاه عالیترین موجودات زنده روی زمین می بیند آنهم در عصری که وجدان و افکارعمومی در دنیا در سطحی است که انسانها برای تضییع حقوق انسان دیگر در دور افتاده ترین نقاط هم لب به اعتراض می گشایند اما عده ای را آنهم حکومت که قرار است حافظ جان و مال آنها باشد تنها و تنها به جرم سخن گفتن و یا قلم زدن از نخستین حقوق انسانی محروم کند و آنها را به بند کشد یا بدتر از آن در رنج و آزار نگاه دارد. هیچ منطقی نمی تواند مدافع این عمل تقبیح شده باشد و آنقدر این مساله محکوم و مطرود هست که هیچ حکومتی نمی گوید زندانی سیاسی داریم چون می داند که این مساله بهیچوجه قابل دفاع نیست. اما متاسفانه ما شاهدیم که شماری از فرهیخته ترین انسانها که بخاطر میهن و مردمشان از راحت زندگی می گذرند امروز در کشورمان در حبس اند .من تعجب می کنم که روی تعداد این زندانیان بحث می شود یک روز فردی در دفاع از اینها می گوید شمارشان 50 نفر بیشتر نیست. یک روز در سایت خود اسامی 250 نفر از آنها را می زند و اسامی بیش از 600 نفر از آنها که آزاد شدند را می آورد ما اصلا بحثی در تعداد نداریم. قابل قبول نیست حتی یک نفر بعنوان زندانی سیاسی داشته باشیم. آن حکومتی که یک زندانی سیاسی دارد همان یک نفر سند محکومیتش هست . من جمله زیبایی را از جان استوارت میل دیدم گفته بود: اگر همه نوع بشر منهای یک نفر جملگی بر یک عقیده بودند همانطور که آن فرد (اگر قدرت داشت) حق نداشت صدای نوع بشر را خاموش کند بشریت هم حق نداشتند صدای او را خاموش کنند. آن کسانی که به نام حفظ امنیت ملی مساله ای به نام زندانی سیاسی را ایجاد می کنند که از یکسو دنیا آنرا محکوم می کند و از سوی دیگر مردم و وجدانهای بیدار مخالفت می کنند خود قضاوت کنند آن جمله که نقل کردم موجب امنیت ملی و رضایت خاطر عمومی را فراهم می کند یا این رویکرد بگیر و ببند. امیدوارم حکومتگران به رشدی برسند که این مسایل رادرک کنند. متاسفانه من آمار دقیق از زندانیان سیاسی ندارم و توصیه می کنم دراین زمینه خبرهای کمیته دانشجویی دفاع اززندانیان سیاسی را پوشش دهید اما تنها بعنوان نمادی از این افراد باید از طبرزدی و گنجی یاد کنم که قلم و سخن موجب به بند آمدنشان گردید.

گزارشگران:
از وضعيت كنوني جبهه متحد دانشجوئي و دفتر تحكيم وحدت براي ما بگوئيد؟

محمد مسعود سلامتي:
همانطور که می دانید با پایان یافتن دوران دانشجوییم در سال 80 دیگر مسوولیتی در جبهه متحد دانشجویی ندارم . جبهه متحد که پس از سال 76 شکل گرفت اکنون به علت تضییقاتی که وجود دارد مکانی داخل دانشگاهها ندارد . عمدتا متکی بر فعالیت دانشجویانی است که از طریق امکانات دنیای مجازی و در خارج از دانشگاه به بحث و نقد و نظر مسایل دانشجویی می پردازند و در داخل دانشگاهها از داشتن یک تریبون محرومند. بخشی از رهبران این گروه نیز در زندانها بسر برده یا بواسطه فشارهای وارده ناچار به خروج از کشور گردیدند. بلحاظ استراتژی تا سال 81 مبارزه فعال که در برابر مشی آرامش فعال مطرح شده بود استراتژی این تشکل بود اما پس از آن مشی تعمیق جنبش دمکراسی خواهی در دستور کار قرار گرفت . اکنون بلحاظ جهت گیری های سیاسی من تعارضی چندانی بین این گروه و شاخه علامه دفتر تحکیم وحدت نمی بینم.
تحکیم وحدت هم چند شاخه می باشد یکی بخش عمده آن که گرایشات دمکراتیک دارد و موسوم به شاخه علامه هست.
عمده فشارهایی که اقتدارگرایان وارد می کنند در جهت تضعیف و اضمحلال این جناح تحکیم می باشد اما من تصور می کنم بعلت پایگاه دانشجویی این جناح این فشارها راه به جایی نخواهد برد . دو جناح دیگر هم یکی موسوم به شیراز و دیگری هم در سطح محدودی از دانشگاههای تهران هستند که در واقع در پی روشنفکری دینی هستند و با اینکه نمیتوان گفت وابسته به حاکمیت اند اما برخی عملکردهایشان مورد اقبال اقتدارگرایان واقع می شود.

گزارشگران:
آيا با توجه به مولفه هاي جديد از جمله انتصاب يك روحاني به رياست دانشگاه، امنيتي شدن فضاي دانشگاهها، بالا رفتن نقش حراست و جهتگيري ميليتاريزه شدن دانشگاهها، چه واكنشي را در آينده از دانشجويان برخواهد انگيخت و بنظر شما چه بايد كرد؟

محمد مسعود سلامتي:
همانگونه که تجربه تاریخی در ایران و سایر کشورها نشان داده است . اقدامات نظامی امنیتی در کوتاه مدت ممکن است آرامش دلخواه حکومتگران را ایجاد کند اما این آرامش معمولا سست بنیاد وزمینه سازطوفان می شود . به تصورمن همانگونه که دانشجویان پیوند های خود با لایه های اجتماعی را تقویت می کنند باید بین تشکلهای دانشجویی همگرایی ایجاد شود . ممکن است برخی احزاب ازاین همگرایی خرسند نباشند اما هرگروه دانشجویی درطول فعالیتهای خود دچاراشتباهاتی گردیده که این ناشی از طبیعت چنین فعالیتهایی است ضمن درس آموزی ازگذشته باید به امروز و آینده اندیشید . اکنون خطری کیان همه گروههای مستقل دانشجویی را تهدید می کند . باید این موضوع را جدی گرفت . قدر مسلم آنکه دانشجویان ازراههای مسالمت آمیز و بدورازخشونت مطالبات خود راپیگیری می کنند وبرغم ابرهای تیره من افق را روشن می بینم.

گزارشگران:
از حاميان جنبش دانشجوئي در خارج از كشور چه انتظاري ميتوان داشت و چه پيامي براي آنها داريد؟

محمد مسعود سلامتي:
یکی ازمشکلات عمده گروههای مستقل دمکراسی خواه فقدان رسانه ای برای انعکاس صدای آنهاست . حامیان جنبش دانشجویی درخارج ازکشورامکاناتی دارند که درداخل کشورموجود نیست ازآن امکانات برای رساندن صدایی که تلاش می شود بگوش دنیا نرسد استفاده کنند. ضمنا درتحلیل های خود تفاوت فضای داخل وخارج ازکشوررا درنظر آورند و نسبت به اخباری که بگوش می رسد قضاوت احساسی نکنند. نه تنها حامیان جنبش دانشجویی بلکه بطور اعم مدافعان دمکراسی برای ایران درخارج ازکشوربدانند که هرگروه با حفظ عقاید خود می تواند درآن درد مشترک با گروههای دیگر همکاری نماید. نقاط افتراق نباید موجب شود که درد مشترکمان را ازیاد ببریم . چرا برخی مترصدند که با برداشتن سنگ بزرگ کاری را غیرممکن جلوه دهند شاید ائتلاف واتحاد از مساثلی بظاهر کم اهمیت اگرشروع شود کمکی باشد که درمسائل اساسی ترنیزدرجه موفقیت بیشترباشد.


http://www.gozareshgar.com