8 November 2006

سنگسار شعری ازسحر دلیجانی

سنگسار

سحر دلیجانی




بزنيد
بزنيد
بر فرق سرش بزنيد.
در اين گنديده آب خشکيده‌ی انسانی
بر سر کوفته‌ی تکه شده بزنيد.

آی ای جشن خونين شکنجه
که امروز طفل هراس و مرگ را
تاج تولد بر سر گذاشته‌ای،
اثر انگشتانت بر پيکرش چه گوشخراش ناله می‌کنند.

[در عمق دهان خرد شده‌اش
سکوتی مرگ‌وار به مويه نشسته است.]

بزنيد
بزنيد
بر جای خالی چشمان تکه پاره شده بزنيد
بر جريان خون ازهم پاشيده شده بزنيد.

بزنيد
بزنيد
از خود نخواهد توانست دفاع کردن
آسوده خاطر و بی‌خيال بزنيد.
کفن به تن است و دستان به پشت بسته
تمام شما معصومان دست شسته
بر پيکر پست و گناهکار او بزنيد.
بزنيد.

ای وای من، ای وای من
در برابرم جان می‌کند اين مرده‌ی مفلوک زنده به گورشده!



...........................


انعکاس دهنده مطالبات زنان ایران